... يک جای پر از برف و آدمهای مهم بودم که Davos نبود ... تهران پربرف و دوستان قديمی بود که هر چی ازشون بيشتر دور می شی بيشتر اهميتشون را درک می کنی ...
... آدمهای عجيبی هستند: از صبح ساعت 5 و نيم تا غروب ساعت 7 اينجا هستند و دستشويی های بی نهايت تميز را هی می سابند ... امروز ازش پرسيدم ناهار را کجا می خوری؟ ... گفت کمپانی 5 صبح بهمون غذا می ده و می گه اين صبحانه و ناهار و همه چیه ... خلاص ...