- 39
 - تهران | دوبی
 - شريف ، مهندسی کامپيوتر
 -مدیا سیتی دوبی
  

  نوشته های برتر:

 -رابطه مهاجر و ايران
 -مانيفست مهاجرت
 -مقايسه کشورها
 -بنيامين
 -ای داد ای بيداد
 -چرا انقدر انگليسی
 -Push و Pull
 -باگهای زندگی
 
 
Developed by
gardoon


Stats provided by


See more:

DubaiBeat - Middle East Investors

SinaBeat - Chinese Investors

PersiaBeat - Foreign Firms in Iran
        
 

(۱) امروز بیستمین سالگرد شروع چیزی به نام وبلاگ فارسی است! قبل‌تر از اون سایتهای فارسی بود. قبل‌تر از اون بی‌بی‌اس بود. قبل‌تر از اون صفحات شخصی بود. همه هم خفن و باحال. ولی «وبلاگ فارسی» تاریخ شروعش ۱۶ شهریور ۸۰ است

(۲) حسین درخشان عزیز و نیما افشارنادری عزیز دو دوستی بودند که دو سه هفته بعد از اولین نوشته من، وبلاگشون را معرفی کردند. البته شاید همه از وجود اون‌یکی بی‌خبر بودیم. این ایمیلی است که به اونها نوشتم و میخ تاریخ اولین وبلاگ فارسی کوبیده شد

(۳) من در یک صفحه HTML دستی مینوشتم. ولی حسین درخشان با نوشتن در بلاگ‌اسپات و فارسی کردن و نوشتن راهنما در تاریخ وبلاگ‌ فارسی نقش برجسته‌ای داره. نیما افشارنادری هم با مجله اینترنتی پندار نقش مهمی در دنیای وب فارسی داشت. دم هر دو شما گرم!

(۴) وبلاگ دیگه به تاریخ پیوسته. اگر به یک دبستانی امروز بگی ما در سالهای اول شروع وبلاگ نویسی بودیم، مثل اینه که ما دبستانی بودیم و کسی اون موقع میگفت من در زمان رفتن آدم به ماه یا زمان شروع به کار ۷۴۷ یا زمان ترور مارتین لوتر کینگ بیست ساله بودم!

(۵) یادمه دوستی بود از بهترین وبلاگ‌نویسها. همه پاراگراف‌های نوشته‌های وبلاگش شماره داشت. الان که به خاطر «رشته توییت» مجبوریم پاراگرافها را شماره‌دار کنیم یاد ایشون افتادم. کسی یادشه اسم ایشون را؟

(۶) شاید در زمانه‌ای که «صوت» به صورت کلاب‌هاوس یا پادکست پیشتازی میکنه صحبت از اینکه «نوشته» اثر خیلی مهمتری داره، خنده‌دار به نظر برسه. ولی قبول کنید بعد از وبلاگ فارسی دیگه اون کامیونیتی و نزدیکی و عمق در هیچ مدیومی ایجاد نشد

(۷) هنوز در جلسات با کسانی که ناآشنا هستیم، وقتی اسم وبلاگ میاد از اینکه نویسنده و خواننده اولیه اونها بودیم ذوق خاصی داریم. نمیدونم فعالان روزهای اول مثلا اینستاگرام و پادکست یا حتی کریپتو و لینوکس و اپن سورس هم چنین ذوق و کامیونیتی و خاطره‌ای دارند یا نه

(۸) توییتر چون بر مبنای نوشته هست شاید نزدیکترین حس را به اون دنیای وبلاگ داشته باشه. ولی فکر میکنم هنوز «نوشته‌ وبلاگی» (اونی که شخصی باشه و مقدمه و نتیجه داشته باشه) بهترین راه رساندن یک مفهوم هست. نزدیکترین بهش فعلا رشته توییت یا @virgool است. (یا زیر عکسهای اینستاگرام 🤦🏻‍♂️)

(۹) به امید ۱۲۰ سالگیش ... ببخشید ... «گذران» تا ۱۲۰ سالگیش!


7
Sep
2021

----

 

‌نوزدهمین سال شروع وبلاگ فارسی

درسته که فعلا همه در توییتر هستیم و چراغ وبلاگها را خاموش کرده‌ایم (حتی خودم هم بیشتر در توییتر مینویسم تا اینجا) ولی گاه گداری مثلا در همین سالگردها خوبه یادی از اون دوران کنیم و خوبیهای اون دوره را فراموش نکنیم.


6
Sep
2020

----

 

ناامید و شوکه هستید؟ حدودا یکسال پیش بحثی را شروع کردیم به نام #پایان_امید_آغاز_گذران . در اونجا و در اوج امیدواریها (چه برای اصلاح و چه برای تغییر) گفتم: «ما از کلمه امید بیزاریم. مطلقا امید به هیچی و هیچ حرکتی نداریم». الان هم بهتون اطمینان میدم در این شرایط به جز «گذران»، هیچ راهی برای فرار از دیوانه شدن، کمک به آدمهای دور و بر خودمون، و کمک به مردم ایران نداریم.

#پایان_امید_آغاز_گذران به طور ساده اینه:

صحنه‌ای را فرض کنید از یک جنگ تن به تن، که تموم شده و بد باخته‌ایم. (اون موقع مثال فیلم لبه هکسا را زدم). همه روی زمین افتاده‌اند خونین و مالین. کسانی که کمتر از این جنگ آسیب دیده‌اند مشغول فکر در مورد حرکت بعدی هستند. «تئوری انقلاب» میگه ما میتونیم بلند بشیم و اونها را شکست بدیم و زود از منفی ۱۰۰ به مثبت ۵۰ میرسیم. هورا. «تئوری امید» میگه این سری کارها را میکنیم و به تدریج و در چند ده سال، از منفی ۱۰۰ به منفی ۱۰ حرکت میکنیم. هورا.

ولی «تئوری گذران» میگه: هیچ اتفاق خارق‌العاده‌ای با وجود بحرانهای به این عمیقی نمی افته. با ادامه تزریق امید الکی به این همه زخمی، قدم از قدم برنمیداریم. در بحرانهای به این عمق، از منفی ۱۰۰ فوقش میتونیم به منفی ۷۰ برسیم. پس نگاه باید برگرده سمت گذران: به بغل دستی زخمیت کمک کنی نمیره. مخدر بهش بدی. دارو پیدا کنی. با اونی که داره تو صحنه جنگ دارو تلنبار میکنه مبارزه کنی. مطالعه کنی که تا حالا هیچکس جنگ منفی صد را نبرده. بتونی بخندی و بخندانی و کمک کنی و سالم و اخلاقی زندگی کنی.

(بیایید در همینجا تکلیفمون را با کسانی که گذران را مخالف مبارزه میدونند روشن کنیم: اگر به هر دلیلی در این لحظه زمانی فکر میکنی بهترین راه مبارزه است، به تصمیمت برای مبارزه عمل کن. ولی یک صحنه جنگ، هم نیروی مبارز میخواد و هم نیروی صلیب سرخ. راه گذران مثل صلیب سرخ هست. بهش صد‌در‌صد احتیاج است. جایی را هم برای مبارزان تنگ نمیکنه).

(بیایید در همینجا تکلیفمون را با کسانی که گذران را مخالف مهاجرت میدونند روشن کنیم: اگر به هر دلیلی در این لحظه زمانی فکر میکنی بهترین راه مهاجرت است، به تصمیمت برای مهاجرت عمل کن. ولی همانطور که صدها مهاجر در این چند روز حرص خوردند و تعریف کردند، دوری از ایران لزوما به حال خوش کمک نمیکنه اگر تئوریت هنوز امید باشه نه گذران. چه ایران باشی و چه مهاجرت کرده باشی با تئوری گذران هم به خودت کمک میکنی و هم به اطرافیان و مردمت)

متن کامل همه نوشته‌هام در مورد پایان امید و آغاز گذران اینجاست. باز هم در مورد گذران خواهم نوشت.

http://www.globalpersian.com/archives/gozaran

هر جای دنیا هستید، یا قراره که مهاجرت کنید و باشید، بلند شید، کار داریم. هم باید خودمون سالم بمونیم و دیوانه نشیم و هم هزاران هموطن زخمی و فقیر و گشنه هستند.

دوران امید از هر نوعی تموم شده. دوران گذران اخلاقی و سالم را شروع میکنیم. 


23
Nov
2019

----

 

مقایسه رفتار بیست سال پیش با ارزشهای امروز

رییس دانشگاه هاروارد به دلیل اینکه همسرش ۲۰ سال پیش پالتو پوست روباه پوشیده بود عذرخواهی کرد و استعفا داد.

رییس شرکت اینتل به دلیل اینکه ۲۰ سال پیش درآمدش ده برابر مدیرانش بود عذرخواهی کرد و استعفا داد.

نخست وزیر کانادا به دلیل اینکه ۲۰ سال پیش با چهره علاالدین در یک مهمانی شرکت کرده بود عذرخواهی کرد و استعفا داد.

نخست‌وزیر انگلیس به دلیل اینکه ۲۰ سال پیش در یک مهمانی به جای گیاه، گوشت خورده بود عذرخواهی کرد و استعفا داد.

رییس فیفا به دلیل اینکه ۲۰ سال پیش زنان و مردان در کنار هم تیم ملی یک کشور را تشکیل نمی‌دادند عذرخواهی کرد و استعفا داد.

میدونید که فقط یکی از خبرهای بالا واقعی است و بقیه خیالی هستند. ولی تصور کنید: دهها سال با احترام و طبق «ارزشهای روز جامعه» زندگی کرده‌اید و آدم خوبی بوده‌اید. ولی طبیعتا با گذشت زمان ارزشهای جوامع دستخوش تغییر میشوند و چیزی که تا دیروز ضد ارزش نبوده ضدارزش میشه و جامعه «کار بیست سال پیش» شما را با «ارزشهای امروزش» می‌سنجه و تمام عزت و احترام سالیان سال شما از بین میره.

بحث اینجا مورد خاص سیاه کردن چهره یا جنبش قربانیان آزار جنسی نیست. ارزشهایی هستند که از زمانی که آدم روی زمین بوده ضدارزش بوده و قدیمیترین متون تاریخی هم اونها را ضد ارزش میدونند (مثلا تجاوز). بحث بر سر این است که دامنه سرکوب افراد به دلیل «مقایسه رفتار بیست سال پیش اونها با ارزشهای امروز» تا کجا میخواد گسترش پیدا کنه؟

همین امروز که باقالی‌پلو با مرغ ناهار را نوش جان کردید، بدونید که ممکن است بیست سال دیگه، به دلیل اینکه جزو جنبش گیاهخواران نبودید و مرغهای بیگناه را که در شرایط غیرحیوانی پرورش پیدا کرده‌ بودند نوش جان فرمودید، مجبور به استعفا شوید و خوار و ذلیل به بازنشستگی بروید.

بس است. یک جایی این قضیه «مقایسه رفتار بیست سال پیش با ارزشهای امروز» باید متوقف بشه.


21
Sep
2019

----

 

۱۸ سال وبلاگ‌نویسی فارسی: کاری که انجام دادیم و خوب شد که انجام دادیم

هجده سال از ۱۶ شهریور ماه ۱۳۸۰، روزی که اولین پست اینجا تبدیل شد به اولین پست اولین وبلاگ فارسی، و ۱۶ شهریور شد «روز وبلاگستان» .

به لطف و همت نیما شفیع‌زاده عزیز، از اهالی کاردرست وب فارسی، و علی آجودانیان عزیز و تیم خوبش که ویرگول را به یکی از اتفاقات مهم وب فارسی تبدیل کرده است، کمپین جالبی به مناسبت روز وبلاگستان راه افتاده و خیلی از وبلاگ‌نویسان تشویق شده‌اند و مطلبی نوشته‌اند. شما هم بنویسید و نوشته‌های این کمپین را از اینجا دنبال کنید و چراغ وبلاگها و نوشته‌های بلند را دوباره بعد از چند سال روشن کنیم.

۱۸ سال زمان خیلی زیادی است. من خودم به ۱۸ سال اخیر که نگاه میکنم به چهار نوع کار فکر میکنم که هر کسی در زندگیش انجام داده:

دسته اول: کارهایی که در زندگیت انجام دادی و خوب شد که انجام دادی

دسته دوم: کارهایی که در زندگیت انجام دادی و حیف شد که انجام دادی

دسته سوم: کارهایی که در زندگیت انجام ندادی و خوب شد که انجام ندادی

دسته چهارم: کارهایی که در زندگیت انجام ندادی و حیف شد که انجام ندادی

نکته جالب در مورد این چهار دسته کار سیال بودن و دینامیک بودن تعریف اونهاست: کارهایی که فکر میکردی خوب شد که انجام دادی بعد از مدتی تبدیل میشه به اونهایی که حیف شد انجام دادی (برای من: ازدواج). کارهایی که فکر میکردی حیف شد که انجام دادی بعد از مدتی تبدیل میشه به اونهایی که خوب شد انجام دادی (برای من: سفرها). کارهایی که فکر میکردی حیف شد که انجام ندادی بعد از مدتی تبدیل میشه به اونهایی که خوب شد انجام ندادی (برای من: سرمایه‌گذاری ملک بیرون ایران). و کارهایی که فکر میکردی خوب شد که انجام ندادی بعد از مدتی تبدیل میشه به اونهایی که حیف شد انجام ندادی (برای من: سرمایه‌گذاری در بیتکوین و ارزرمزها).

خلاصه اینکه اگر از انجام دادن یا انجام ندادن کاری در گذشته‌ات ناراحت هستی، بدون که با گذشت زمان تعریفها از خوب و بد و حیف و غیرحیف بودنشون تغییر میکنه. بنابراین در هر لحظه اون کاری که فکر میکنی خوبه را انجام بده و خیلی هم به گذشته فکر نکن.

در این ۱۸ سال و در بین انواع مثالها از این چهار دسته کار، «وبلاگ‌نویسی» برای من و احتمالا سایر دوستانی که در کمپین روز وبلاگستان شرکت کردند، از معدود مثالهایی است که از اون نوع اول بوده و احتمالا تا سالیان سال باقی خواهد موند: «وبلاگ‌نویسی: کاری که انجام دادیم و خوب شد که انجام دادیم»...

#روزوبلاگستان

ادامه مطلب(۱۸ سال وبلاگ‌نویسی فارسی: کاری که انجام دادیم و خوب شد که انجام دادیم)


7
Sep
2019

----

 

دو سه هفته‌ای است مادرم با بیماری دست و پنجه نرم میکنه. روحیه خوبی نداره و طبیعتا اطرافیان چنین نصیحت‌هایی دارند: « ایشالا بهتر میشید زودی. خیلی بهتر شدید ها. اگه امید داشته باشید یکی دو روزه خوب میشه. زود حل میشه». و خب طبیعتا اثری بر ایشون نداره.

اما چیزی که من بهشون میگم اینه: «خیلی سخته. چاره‌ای ندارید. دوره‌اش را باید سپری کنه. حداقل دو سه هفته طول داره. باید گذران کنید تا رد بشه دوره‌اش». جالبیش اینه که ظاهرا صحبتهای من اثر بیشتری از اون امیدهای الکی داره.

مارک منسون میگه: هر تلاشی برای فرار از ناخوشی، اجتناب ناخوشی، سرکوب ناخوشی یا ساکت کردن ناخوشی فقط اون را تشدید میکنه.

سال ۹۸ شروع شده. ایران در لحظات ناخوشی‌اش به سر میبره. هر تلاشی برای ایجاد امید در مورد آینده ایران، بهبود را بدتر خواهد کرد. #پایان_امید را بپذیرید و به #گذران سالم و اخلاقی خودتون و اطرافیانتون و ایران کمک کنید.

مقایسه گذران و امید

ترافیک، مثالی از #گذران

نبرد اوکیناوا، #گذران و تفاوتش با پوچی

مانیفست «پایان امید. آغاز گذران»


21
Mar
2019

----

© 2001 - 2013