| |
|
| |
[ May 6, 2004
] [ Ordibehesht 17, 1383 ] |
|
|
|
| |
|
|
|
| |
دو تا فيلم خوب ديدم : مصائب مسيح (
كه اگه تو يك سينماي خوب مثل فرهنگ نبينينش فايده اي نداره ‚ بسكه موزيك
متنش بي نظيره ) و Legends of the Fall كه در مورد همين كلمات كليدي اي بود
كه اين روزها بهش فكر مي كنم : تغيير و تقدير
« ... ايميل عجيبي از يك دوست
... در مورد گل و عشق و پژمردگي و استقامت كوه ... خيلي خوب بود و به دلم نشست
... اما لحنش خيلي آشنا بود ... نمي دونم چرا ... »
|
|
|
| |
|
|
|
| |
|
|
|
| |
|
|
|
| |
[ May 4, 2004
] [ Ordibehesht 15, 1383 ] |
|
|
|
| |
|
|
|
| |
تفكر مهمي كه توسط دكتر سروش تئوريزه
شد ‚ توسط مخملباف به يك چالش فكري جامعه تبديل شد و توسط طيف مرتضي مرديهاي
روزنامه جامعه در سطح روشنفكري جامعه نهادينه شد ‚ به طور بي نظيري توسط
قوچاني و روزنامه شرق در حال نفوذ عمقي تر به لايه هاي ديگر جامعه است ... قسمتي
از پاسخ قوچاني به يك خواننده در شرق امروز: « دوست عزيز ‚ من و
شما درباره مفهوم مبارزه اختلاف نظر داريم. به نظر من زندگي مبارزه است . مبارزه
براي خوب خوردن ‚ خوب خواندن ‚ خوب پوشيدن و خوب شنيدن ‚
همچنين عشق ورزيدن ‚ تفكر كردن و كار كردن ... »
درود بر « زندگي » و تئوريسينهاي بزرگ اون ...
« پياده رويهاي توچال: ( عصر و
شب خنك ) ... فكر مي كردم طبيعت يك چهار فصل كامل خودش را پشت سر گذاشته و دوباره
قرار نيست چيزي از اون روزهاي خوب را يادآوري كنه ... اما انگار دست بردار نيست:
فصل گلهاي كوچك و رنگ و وارنگ توچال شده ... توچال عزيز نمي دونه كه اون گلها
و روزها و خاطره ها براي دوستان تداعي كننده كلمه « آزار » شده
است ... »
|
|
|
| |
|
|
|
| |
|
|
|
| |
|
|
|
| |
[ May 3, 2004 ]
[ Ordibehesht 14, 1383 ] |
|
|
|
| |
|
|
|
| |
« يك فرار نصف روزه از روتين
روزانه و كت و شلوار و كراوات و Excel و Outlook و Requirement ها و برنامه
نويس هندي و Gulf و غيره ... دو ساعت بعد به همراه خواهرزاده خوبم و 50 هزار
نفر ديگه: استقلال سرور پرسپوليسه و داد و فرياد و گل و ناراحتي و خوشحالي
و ميني بوس و شير سماور و اگزوز خاور ... بعد از ده دوازده سال ...
بايد روتين شكني را روتين كنم ... »
|
|
|
| |
|
|
|
| |
|
|
|
| |
|
|
|
| |
[ May 1, 2004 ]
[ Ordibehesht 12, 1383 ] |
|
|
|
| |
|
|
|
| |
باز هم مي گم: بازار مسائل آنلاين
مربوط به موبايل در ايران را جدي بگيريد ... مي دونيد مردم جهان در سال 2003
براي خريد ringtone يا آهنگ موبايل چه قدر پول داده اند؟ 3.5 ميليارد دلار ...
اگه فرض كنيد بازار ايران 1 هزارم بازار جهاني اين قضيه باشه ‚ سهم شما
مي شه سالي 3.5 ميليون دلار ... ديگه در بدبينانه ترين حالت بازار ايران كه
1 صدهزارم اين بازار جهاني هست؟ سهم شما : سالي 35 هزار دلار يا 30 ميليون تومان
... فقط با فروش آنلاين ringtone ... بيزنس مدل خوبيه ... نه؟
« اي آقا اينجا كه كرديت كارد نيست » ... « اي آقا اينجا
كه نميشه آنلاين به مردم چيزي فروخت » ... واقعا يك بار براي هميشه بايد
اين بهانه ها را كنار بگذاريم. گرچه مثال پيش پا افتاده ايه ‚ اما واقعا
حكايت « پرداخت آنلاين » و « فروش آنلاين » ‚
حكايت مرغ و تخم مرغه: تا وقتي يكي منتظر اون يكيه هيچ كدوم بوجود نمي آن ...
« پرداخت آنلاين » هم يك سرويس آنلاينه مشابه بقيه سرويسها.
اگه بازارش وجود داشته باشه دهها Provider براي ارائه خدمات پرداخت آنلاين به
سايتها و مردم صف خواهند كشيد. (در همين بازار راكد فعلي تلاشهاي جالبي
در همين زمينه وجود داره مثل pardakht.com يا irNetPay) ... تكنولوژي اش كه با
كمي دقت در مسائل امنيتي چيز پيچيده اي نيست . در مورد ساختار توزيعش هم يادمون
نره تو اين مملكت سالهاست « اعتبار » اينترنت و تلفن در هزاران
بقالي و روزنامه فروشي داره فروخته مي شه. شبكه توزيع يك سيستم پرداخت آنلاين
( Prepaid ‚ نه اعتباري ) هيچ چيز پيچيده تري از اين شبكه فعلي نيست ...
بهانه بسه ... بجنبيد ...
|
|
|
| |
|
|
|
| |
|
|
|
| |
|
|
|
|
|