- 30
 - دوبی
 - شريف ، مهندسی کامپيوتر
 -مدیا سیتی دوبی
  


 
 
Hosted and Developed by



Stats provided by
        
 

  • ... حواسم جاي ديگه اس ...


  • 8
    آبان
    1383



     

  • توطئه دوستان ‚ توطئه باوران و توطئه پرستان عزيز‎

    بزرگترين قمار قدرتمندترين كشور دنيا در ابتداي هزاره سوم ( حمله امريكا به عراق ) با پيدا نشدن هيچ نوع سلاح كشتار جمعي در عراق كاملا بي اعتبار شد ... بياييد حالا كه هيچ سلاحي پيدا نشد ( و اگه مي شد حتما با اين عكس العمل شما روبرو مي شد كه « خودشون بردند و اونجا كار گذاشتند » و « همش فيلمه » و غيره ) قبول كنيم كه شايد دنيا همونجوري هست كه واقعا هست ‚ نه اونجوري كه هيجان انگيزتره كه باشه ...

    با احترام ‚
    - جمعي از كساني كه دنيا را اونجوري كه هست مي بينند


  • 3
    آبان
    1383



     

  • دير به دير نوشتن خيلي بده ... شرمنده.

  • « داستان اون ايراني كه يك مدير موفق در دنياي E-commerce دنياست ... نه ... اين داستان پير اميديار eBay نيست ... بلكه داستان فرهاد محيط (Farhad Mohit) ايراني موفق ديگر در دنياي آنلاينه. »

    Iranian.com مصاحبه اش با فرهاد محيط را با جملات بالا شروع مي كنه. موقع كار و در About سايت BizRate به اسمش برخوردم. غير از اينكه جوان و Casual بودنش برام جالب بود ‚ مصاحبه اش هم نكات خوندني زيادي داره. بر خلاف اميديار ( البته تا اون جايي كه به صورت عمومي از اميديار مي دونيم ) و با وجود اينكه در 9 سالگي ايران را ترك كرده ‚ اما هنوز به ايران علاقه داره ( و غذاي ايراني مورد علاقه اش هم ته چينه) اين توصيه هاش مخصوصا خيلي جالب بود:

    Drop all your other options. Options create distractions. ... if you have options you will take the option, instead of fighting through the hurdle.
    ...
    Don't procrastinate... Do it now! if you're going to fail, better fail sooner rather than later, because later you always have more to lose (i.e. a family to support, a lifestyle to maintain, etc.)

    « ... Family to Support و Lifestyle to Maintain رو كه نگو ... خدا اون روزها رو نياره ! ... »


  • 3
    آبان
    1383



     

  • نگاهي كه خاورميانه ايها به غربيها دارند را كاملا مي شناسيم (نمي گم « شرقيها به غربيها » چون شرقيها مثل چين و ژاپن و كره خودشون يك جورايي « غربي » هستند!) ... از ديد خاورميانه ايها غرب يعني « غرب ثروتمند غارتگر پولدار » ... نگاهي كه غربيها به خاورميانه ايها دارند را هم كم و بيش مي شناسيم ... نه ... بحث تروريست بازي نيست ... بحث نفته: از ديد اونها خاورميانه يعني « خاورميانه تنبل پولدار پر از نفت »


    اين بحث نفت الان كه قيمت نفت بالا رفته داغتره ... اما يك لحظه خودتان را جاي اونها بگذاريد: امسال درآمد كشورهاي عضو اوپك از نفت بيش از 300 ميليارد دلار خواهد بود ... واسه اينكه ببينيد اون غربي چه قدر از اين درآمد مفت لجش مي گيره اين مقايسه را ببينيد: درآمد 300 ميليارد دلاري بدون كار و زحمت نفت اوپك از كل مجموع درآمد پارسال شركتهاي Amazon ‚ Lucent ‚ Gillette ‚ Oracle ‚ Nike ‚ Sun ‚ Xerox ‚ Gap ‚ McDonald's ‚ Coca-Cola ‚ Cisco ‚ FedEx ‚ Walt Disney ‚ Intel ‚ Microsoft بيشتر خواهد بود! ... (منبع: فهرست درآمدهاي 500 شركت برتر امريكا)


    ... نفت چيز بسيار بسيار خوبيه ! ...


  • 28
    مهر
    1383



     

  • هر كسي كه چند تا مقاله E-business و Web Economy و اينها خونده باشه با اين Bullshit Generator بايد خيلي حال كنه. بعضي خروجيهاي باحالش:‌
    e-enable out-of-the-box e-markets
    envisioneer user-centric architectures
    seize synergistic content
    ...

    اين هم يكي ديگه براي جلسات شركتها ...

    راستي اگه كسي حوصله داره ‚ نسخه سياسي ‚ اجتماعي اين Javascript‌ براي ايران ( مثلا حرفهاي خاتمي ) بايد چيز جالبي بشه:‌
    محقق سازي ارگانيك مدرنيه
    احياگري پست مدرن جامعه مدني
    مدرنيزاسيون فلسفي هرمنوتيك
    ...


  • 25
    مهر
    1383



     

  • پياده رويهاي توچال (شب خنك و خلوت) ... يك نكته مهم: اول Life Style ات را پيدا كن بعد Life Partner ات را ...

  • « اي آقا اين اركات هم كه به هيچ دردي نمي خوره ... من كه ديگه هفته اي يك بار هم توش لاگين نمي كنم » ... خيلي از ما كه اولش با اون شور و حرارت به سمت پديده جديدي مثل اركات رفته بوديم الان چنين احساسي داريم ... اما دقت كه كنيد اين سير « استقبال عاشقانه - پذيرش - سرخوردگي » در خيلي از موارد بين ما ديده مي شه : از خود همين پديده وبلاگ نويسي بگيريد تا موارد سياسي مثل عشق و تنفر به خاتمي بيچاره و موارد اجتماعي و غيره ...

    اين قضيه دلايل خيلي مختلفي مي تونه داشته باشه ( حتي دلايل شخصيتي مثل اينكه ما كلا آدمهاي جو زده اي هستيم ) ... اما دليل اصلي به نظر من « توقع بيش از حد داشتن » از چيزهاست. واقعا اگر اركات فقط بهمون كمك كرد دو سه تا از دوستان قديمي را پيدا كنيم ‚ دو سه تا از دوستيهاي فعلي را عميق تر كنيم ‚ دو سه تا مفهوم و Community را كه تا قبل از اين نمي شناختيم بشناسيم ( يا حتي دو سه تا فضولي اساسي كنيم!) خيلي هم جاي خوبي بوده ... اگه هنوز خوندن همون دو سه تا وبلاگ در هفته باعث مي شه گاهي نكته جديدي ياد بگيريم ‚ به جوك جديدي بخنديم يا سايت جديدي را ببينيم ‚ مي شه گفت جريان وبلاگ نويسي هم موفق بوده ... يا حتي اگه فقط همون برگه راي كه n سال پيش به خاتمي داديم باعث شد چند سالي گير و گور كمتري را احساس كنيم بايد گفت راي به خاتمي هم موفق بوده! ... دنيا متاسفانه يا خوشبختانه اينجوري بنا شده كه به هر مقدار كه هزينه كنيم فايده مي بريم و بيايد قبول كنيم به نسبت هزينه اي كه براي موارد فوق مصرف كرديم ( اركات رايگان ‚ وبلاگ رايگان و يك ساعت راي دادن ) فايده خوبي برده ايم ...

    اما جالب اينجاست كه خود ما هم اكثرا در بالا بردن اين سطح توقع از پديده هاي دور و برمون مقصر هستيم: مثلا اصل تيپ حركتهاي « امروزي » و « دوشنبه اي » در وبلاگها كار جالب و بزرگي است اما واقعا بيايد فكر كنيم با درانداختن پديده اي شخصي مثل وبلاگ با پديده اي تاريخي مثل سانسور در درازمدت كدوم بيشتر صدمه مي بينه؟ ... بله ... اينترنت پر قدرت قابليت مقابله با سانسور را داره ... اما وبلاگها ( كه همين دوستان عزيزمون باعث و باني رشدش بودند ) در همه اين سالها با نوشتن ميليونها كلمه و بدون هماهنگي خاصي نماد آزادي بيان بودند ... نكنه با درخواست جديدمون از اونها براي تبديل شدن به نماد مبارزه با سانسور توقع بيش از حدي از اونها ايجاد كرده باشيم؟ ...

    ... توقع بيش از حد در طول تاريخ چيزي جز سرخوردگي برامون نداشته ... بياييد حداقل از وبلاگهاي شخصيمون توقع بيش از حد نداشته باشيم ...


  • 23
    مهر
    1383



     

  • Gitex تكراري و Scorpions و سينما و بيچ و بر و بچ و Camry و رئيس بازي و آفيس بازي و اينترنت سيتي و نالج ويلج و رفقاي پرفكت و [...] و [...] و ... ياد گذشته و ... تجربه قسمتي از آينده در حال ...

  • « د آخه چرا ما ايرونيا پيشرفت نمي كنيم؟ » ... در مهماني ديشب نكته جالبي مطرح شد راجع به « چرخش منطقه اي تاريخ » يا يك همچين چيزي ... خلاصه اش اينه كه تمدن و پيشرفت در طول تاريخ معمولا منطقه اي جابجا شده: از بين النهرين و اينها بگيريد ... بعد مصر و اطرافش ... بعد شرق دور و بودا ... بعد ايران و روم ... بعد ظهور اعراب و اسلام ... بعد پيشرفت اروپا ... بعدش حركت تاريخ و تمدن به سمت امريكا ... اگه حتي چند دهه اخير را مرور كنيد انگار همين چرخش تمدني دوباره از شرق به سمت غرب داره تكرار مي شه: پنجاه سال پيش ژاپن ‚ سي چهل سال پيش سنگاپور و كره ‚ بيست سال پيش چين و از ده سال پيش هند ... اون دوستمون اين نكته را مطرح كرد كه بگه منطقه ما ( خاورميانه ) عموما عقب افتاده است و نبايد انتظار پيشرفت عجيب و غريبي از ايران داشت.

    اين تئوري هر چند به زيبايي پيشرفتهاي قديم و حتي جديد كشورها را توضيح مي ده اما به نظر من نمي تونه پيشرفتهاي اخير بعضي نقاط دنيا را توضيح بده ( چند تا مثال نقضش عقب افتادگي بيش از حد بسياري از شهرهاي امريكا نسبت به شهرهاي ديگه اش ‚ پيشرفت عجيب كشورهاي اسكانديناوي و حتي پيشرفت غير متعادل بعضي شهرهاي هند نسبت به بعضي ديگه ) .. به نظر مي رسه اين بار به جاي « گردش منطقه اي » ‚ چيزي شبيه تجربه دولت-شهرهاي يونان قديم در دنيا داره تكرار مي شه: ناگهان Silicon Valley به تنهايي به اندازه چندين كشور دنيا مهم مي شه ... چند شهر اسكانديناوي در سرد ترين و دورافتاده ترين جاي اروپا به لطف Bandwidth و ارتباطات رشد مي كنند ... بنگلور هند به لطف پهناي باند بالا و زبان انگليسي مردمش در وسط 1 ميليارد نفر فقير سر بلند مي كنه ... شانگهاي چين كمونيست از بسياري شهرهاي امريكا مدرن تر مي شه ... حتي دوبي فسقلي در بحراني ترين منطقه كره زمين مي تونه ميلياردها دلار سرمايه جذب كنه ... ( تجربه 42 تا از اين Hub ها يا City-State هاي جديد دنيا را در اين مقاله قديمي Wired بخونيد )

    چرخش منطقه اي تاريخ كه انگار داره كم كم به ما مي رسه ... City-State اي هم نگاه كنيم شايد كيش مي تونست با كمك گرفتن از نفت كشور مادر و كمي سياست مناسب يك Hub بين المللي مثل هنگ كنگ و سنگاپور بشه ... « د آخه چرا ما ايرونيا پيشرفت نمي كنيم؟ » ...


  • 19
    مهر
    1383



    © 2001 - 2010