مقایسه رفتار بیست سال پیش با ارزشهای امروز
رییس دانشگاه هاروارد به دلیل اینکه همسرش ۲۰ سال پیش پالتو پوست روباه پوشیده بود عذرخواهی کرد و استعفا داد.
رییس شرکت اینتل به دلیل اینکه ۲۰ سال پیش درآمدش ده برابر مدیرانش بود عذرخواهی کرد و استعفا داد.
نخست وزیر کانادا به دلیل اینکه ۲۰ سال پیش با چهره علاالدین در یک مهمانی شرکت کرده بود عذرخواهی کرد و استعفا داد.
نخستوزیر انگلیس به دلیل اینکه ۲۰ سال پیش در یک مهمانی به جای گیاه، گوشت خورده بود عذرخواهی کرد و استعفا داد.
رییس فیفا به دلیل اینکه ۲۰ سال پیش زنان و مردان در کنار هم تیم ملی یک کشور را تشکیل نمیدادند عذرخواهی کرد و استعفا داد.
میدونید که فقط یکی از خبرهای بالا واقعی است و بقیه خیالی هستند. ولی تصور کنید: دهها سال با احترام و طبق «ارزشهای روز جامعه» زندگی کردهاید و آدم خوبی بودهاید. ولی طبیعتا با گذشت زمان ارزشهای جوامع دستخوش تغییر میشوند و چیزی که تا دیروز ضد ارزش نبوده ضدارزش میشه و جامعه «کار بیست سال پیش» شما را با «ارزشهای امروزش» میسنجه و تمام عزت و احترام سالیان سال شما از بین میره.
بحث اینجا مورد خاص سیاه کردن چهره یا جنبش قربانیان آزار جنسی نیست. ارزشهایی هستند که از زمانی که آدم روی زمین بوده ضدارزش بوده و قدیمیترین متون تاریخی هم اونها را ضد ارزش میدونند (مثلا تجاوز). بحث بر سر این است که دامنه سرکوب افراد به دلیل «مقایسه رفتار بیست سال پیش اونها با ارزشهای امروز» تا کجا میخواد گسترش پیدا کنه؟
همین امروز که باقالیپلو با مرغ ناهار را نوش جان کردید، بدونید که ممکن است بیست سال دیگه، به دلیل اینکه جزو جنبش گیاهخواران نبودید و مرغهای بیگناه را که در شرایط غیرحیوانی پرورش پیدا کرده بودند نوش جان فرمودید، مجبور به استعفا شوید و خوار و ذلیل به بازنشستگی بروید.
بس است. یک جایی این قضیه «مقایسه رفتار بیست سال پیش با ارزشهای امروز» باید متوقف بشه.