نبرد اوکیناوا، #گذران و تفاوتش با پوچی
قطعا مانیفست «پایان امید آغاز گذران» نیاز به گپ و صحبت زیادتری داره. به خصوص تفاوت گذران با پوچی. در موردش آروم آروم صحبت میکنیم.
صحنه: جنگ تن به تن تموم شده و بد باختهایم. همه روی زمین افتادهاند خونین و مالین. کسانی که کمتر از این جنگ آسیب دیدهاند مشغول فکر در مورد حرکت بعدی هستند.
تئوری انقلاب: ما میتونیم بلند بشیم و اونها را شکست بدیم و راهش هم این و این و اینه. از منفی ۱۰۰ هم به مثبت ۵۰ میرسیم. هورا.
تئوری امید: علیرغم بحرانهای چند ده ساله آب، هوا، اقتصاد و فرهنگ، ما امید خودمان را از دست نمیدهیم. در صحنهای که از زخمهای چند ده ساله همه خونین و مالین هستند، این کارها را میکنیم و به تدریج و در چند ده سال، از منفی ۱۰۰ به منفی ۱۰ حرکت میکنیم. هورا.
تئوری گذران: هیچ اتفاق خارقالعادهای با وجود بحرانهای به این عمیقی نمی افته. با ادامه تزریق امید الکی به این همه زخمی، قدم از قدم برنمیداریم و زندگی و کارهای ساده را هم انجام نمیدهیم. در بحرانهای به این عمق، از منفی ۱۰۰ فوقش میتونیم به منفی ۷۰ برسیم. پس نگاه باید برگرده سمت گذران و سلامت روان: به بغل دستی زخمیت کمک کنی نمیره. مخدر بهش بدی. دارو پیدا کنی. با اونی که داره تو صحنه جنگ دارو تلنبار میکنه مبارزه کنی. مطالعه کنی که تا حالا هیچکس جنگ منفی صد را نبرده. بتونی بخندی و بخندانی و کمک کنی و سالم و اخلاقی زندگی کنی.
تئوری پوچی: چرا بیخودی برای گذران سالم و اخلاقی تلاش میکنی؟ بگذار دارو بدزدند. بگذار بغل دستیت بمیره. به درک. خودت هم بهتره این را بخوری که زودتر بمیری.
----------
عکس از فیلم ۲۰۱۶ لبه هکسا است. داستان واقعی یک مخالف جنگ در ارتش آمریکا که حاضر نمیشه سلاحی حمل کنه اما در نبرد اوکیناوا جان ۷۵ نفر از همرزمانش را نجات میده. قطعا نه «امید»ی به برد داشته نه پوچی را انتخاب کرده. انتخابش یک گذران در لحظه، اخلاقی و سالم بوده.
تئوری #گذران با سه تئوری دیگه انقلاب، امید و پوچی تفاوتهای اساسی داره. در موردش بیشتر صحبت میکنیم.