- 30
 - دوبی
 - شريف ، مهندسی کامپيوتر
 -مدیا سیتی دوبی
  


 
 
Hosted and Developed by



Stats provided by
        
 

خیلی خیلی خیلی شلوغم.

جوک اس ام اسی: بخشی از یک شاهکار ادبی یکی از مناطق ایران: یکی بید٬ یکی نبید. سه تا درخت بید که دوتاش بید بید٬ یکش بید نبید. اونی که بید نبید وسط اون دوتایی که بید بید بید.(منبع)



7
مهر
1386



 

چيزهايی که امشب پرينت گرفتم برای خوندن، بعد از مدتها.


28
شهریور
1386



 

راستی اگر Product Manager و حول و حوش سان فرانسيسکو هستيد، تورج عزيز و دوستانش (که به تازگی 10 ميليون دلار سرمايه هم گرفته اند) به دنبال استخدام دومين Product Manager خودشون هستند. مشخصات بيشتر در اينجا.


24
شهریور
1386



 

درازترين سايت فارسی

اگر می توانستيم قد و بالای سايتهای فارسی را به طور کامل ببينيم، به نظر شما درازترين سايت فارسی چه سايتی بود؟

نرم افزارها و سايتهای زيادی (مثلا thumbalizr) اسکرين شات کامل از صفحه يک سايت درست می کنند. در اين صفحه قد و بالای پنج سايت خبری فارسی فهرست شده.با شناختی که از سايتهايی فارسی داريد،به نظر شما درازترين سايت فارسی کدوم سايته؟

شايد بتونيم اسمش را به اين سايت اضافه کنيم:
thelongestlistofthelongeststuffatthelongestdomainnameatlonglast.com


24
شهریور
1386



 

شروع هفتمين سال: آيا ما پرت و پلا هستيم؟

سالگردها و تولدها، علاوه بر فرصت دور هم بودن و جشن گرفتن، فرصت يادآوری و بررسی هم هست. در شروع سال هفتم اين وبلاگ، این سوال بیش از هر چیز ذهنم را اشغال کرده: آيا ما پرت و پلا (irrelevant) هستيم؟

گاهی پرت و پلا بودن خودم را اين طور خلاصه می کنم: "با کامپيوتر و صفحه کليدی که فارسی نداره، به زبانی که در طول روز به ندرت باهاش سر و کار دارم، در مورد مسائلی که به طور دقيق در جريانشون نيستم، برای مخاطبی که دغدغه هايی ديگه داره مطلب می نويسم!" اين اواخر و بعد از گذراندن هزارمين روز مهاجرت، اين احساس تشديد هم شده: به ايران که می رم خيلی چيزها را نمی فهمم: موبايل خواهرزاده ام يک منبع کامل سرگرمی و فيلم و جوک و پيغام عشقولانه شده و به تنهايی کارکرد ديسکو، بار، يوتوب و هزار و يک وسيله ديگه را پيدا کرده و اين تغيير برای من قابل هضم نيست. يکی از مهمترين برنامه های صبحگاهی تلويزيون ایران را دوستان دوستانم اداره می کنند و برنامه ديدنی و مفيدی است و اين تغيير برای من قابل هضم نيست. حتی اخباری که در اينترنت می خونی اونقدرها راحت قابل هضم نيست. چرا رئيس مجلس صحبت از شیر و خورشید می کنه؟ ... هيچ کدام از اين تغييرات برای من قابل هضم نيست ...

بيشتر فکر می کنم ... آيا ما پرت و پلا هستيم؟ به ظاهر همگی در مورد ايران می نويسيم. به لطف اينترنت زودتر از ايرانيان داخل ايران خبرها را می شنويم و به لطف اينترنت دقيقتر از اونها تحليلهای ايران را دنبال می کنيم. اما نکنه اشتباهی رخ داده؟ آيا می تونيم بدون اينکه در جريان مطالب گوشيها و برنامه های تلويزيونی اونها باشيم در مورد دغدغه ها و خوب و بد اونها بنويسيم؟ نکنه جای سوژه و ابژه عوض شده؟ نکنه "خبرهای ايران" جای "دغدغه های مردم ايران" را گرفته؟ نکنه ملاک اهميت يک مطلب برای ما تعداد تکرار اون خبر در گوگل و سی ان ان و نه تاکسی و مهمانی شده؟

"دوری زياد" و "نزديکی زياد" اين پرت و پلا بودن را تشديد کرده. به دليل شرايط زمانه، اگر دور از ايران هستيم بسيار دور و اگر در ايران هستيم به اون بسيار نزدیک هستيم. فرصت ديدن شرايط سمت ديگر، بسيار کم و کوتاه است و هيچ چيز به اندازه دوری زياد و نزديکی زياد برای ديدن درست حقيقت آزار دهنده نيست (مثلا دقت کرده ای که وقتی مدتی بدون مرخصی مشغول کار باشی، نسبت به اون کار احساس نادرستی داری، اما فقط با يکی دو هفته دور بودن از کار، احساس درست تری بهش پيدا می کنی. به همين ترتيب اگر مدتی بی کار باشی احساست به اون شغل احساس نادرستی خواهد بود). به نظر می رسه همه ما، چه در ايران چه در خارج ایران، فاصله نادرستی با ایران و تحولاتش داريم و اون پرت و پلا بودن را تشديد کرده ايم.

اما شايد هنوز راههایی برای پرت و پلا نبودن وجود داشته باشه. مثلا وقتی فعالیتهای حامد عزیز را دنبال می کنم که از اروپا برای روزنامه اقتصادی صبح ایران سرمقاله مربوط می نویسه و زمان مفیدی را در ایران سپری می کنه به پرت و پلا نبودن امیدوار می شم. وقتی فعاليتهای یاسر و دوستانش يا هژیر و دوستانش را دنبال می کنم، به پرت و پلا نبودن امیدوار می شم. نکات مهم فعالیتهای همه اونها را ببین: (1) فاصله مناسب با ایران و تحولاتش (2) ارتباط خیلی نزدیک و دقیق با مخاطبشون در ایران (قشر خاص آکادميک باشه یا خواننده عام روزنامه اقتصادی)


به لطف اينترنت و ارتباطات، اين روزها همه به نوعی توليد کننده یا پخش کننده محتوا هستیم. اگر در سالگردی، جشنی يا تولدی به گذشته و آینده نگاه کردی و پرسش مربوط یا نامربوط بودن در ذهنت مطرح شد، مخاطبت را به ذهن بیاور. اگر او را به طور دقیق می شناختی و گره ای از کار او به طور واقعی باز کرده بودی، تو پرت و پلا نیستی ... و هيچ چیز ارزشمندتر از احساس مفید بودن و مرتبط بودن نیست ..


16
شهریور
1386



© 2001 - 2010