خودآموز امنيتی-بنزينی ... برای براندازان و حکومتها
تحليل شماره 1: "مملکت کم کم در حال فروپاشی است! فقط در عرض 4 ساعت 13 پمپ بنزین را آتش زدند! اوضاع امنيتی است! اگر برانداز هستيم بايد از اين واقعيت و پتانسيل استفاده کنيم! اگر حکومت هستيم بايد اوضاع را امنيتی ببينيم! آنچه در 5 تير اتفاق افتاد، پتانسيل و "کف" اعتراضات را نشان داد."
تحليل شماره 2: " آنچه در 5 تير اتفاق افتاد، "سقف" اعتراضات را نشان داد: حتی اگر 40-50 روز بر سر مساله ای حساس و ملموس با اعصاب مردم بازی کنی، لايه هايی از اون مردم مثل دانشجويان، معلمان، کارگران و بدحجابان هم از دستت عصبانی باشند، بعد اون مردم را با خبری غافلگير کنی، رئيس پليس را هم خبر نکنی، اس ام اس و موبايلت هم وصل باشه، ترافيک و هرج و مرج هم خيابانهايت را قفل کنه، اون مردم نارضايتی خودشان را فقط با آتش زدن 13 پمپ بنزین نشان می دهند. همان مردمی که روزی که به ايشان فرصت رقصيدن داده شد 20 ميليون نفره رقصيدند و روزی که به ايشان فرصت رای دادن داده شد 20 ميليون نفره رای دادند (8 آذر و 2 خرداد)"
اما کدام تحليل به نفع حکومت و کدام تحليل به نفع برانداز است؟
تحليل، يک آذين بندی و جمع بندی برای واقعيت است. واقعيت به نوبه خود به نفع يا ضرر کسی نيست. اما چگونگی برخورد با واقعيت می تواند نفع يا ضرر بازيگران را مشخص کند.
مثلا قبول تحليل شماره 2 می تواند به نفع حکومت و برانداز، هر دو باشد: اگر يک برانداز هستی، انرژی براندازی ات را صرف کارهای براندازانه تری به جای نقشه کشی برای آشوبهای خيابانی می کنی. اگر يک حکومت هستی، مردم را از امروز به صورت آشوبگر و برانداز نمی بينی و فضا را بسته تر نمی کنی، بلکه به سمت باز کردن فضا پيش می ری ...