گفتمان پاکت تهوع
در اين سفر آخرم تصميم داشتم در هواپيما به هيچ چيز فکر نکنم و هيچ مجله و روزنامه ای با خودم نبرم. اما توجه به تنها چيزی که در هواپيما مدتها جلوی چشم آدمهاست، يعنی پاکت تهوع (!) بازهم فکرهای مختلفی را به سرم انداخت ...
ببين ... پاکت تهوع در نگاه اول برای راحتی مسافر اونجا گذاشته شده. اما دقت که کنی می بينی خود شرکت هوايی هم از اون استفاده می بره: اگه اون نباشه، کلی خرج بايد انجام بشه تا بقايای اون ماجراهای يک مسافر از هواپيما تميز بشه. يعنی وجود اون پاکت، هم به نفع مسافرهاست و هم شرکت هوايی.
اتفاقا بقيه چيزهای درون هواپيما بهترين مثالهای ديگه برای اين نفع متقابل هستند: اون آب نبات اول کار که اون آقای مهربون و خانم نيمه مهربون تعارف می کنند، در ظاهر برای خوش آمد گويی به مسافر تعارف می شه اما می دونی که همون موقع جناب خلبان داره با فشار هوا بازی می کنه و اگه اون آب نبات را ميل نکنی، گوش درد احتماليش کلی زحمت برای مهماندارهاست. پس آب نبات می شه نفع متقابل برای مسافر و شرکت هوايی. يک مثال ديگه؟ از اون حوله داغ که برای تميز کردن دست و آرامش بهت داده می شه، تو و هواپيما هر دو منفعت می بريد. هم دست تو تميز می شه و هم با اون دستهای تميز، چيز ميزهای هواپيما را کثيف نمی کنی. يک مثال ديگه؟ اون گوشی که بهت داده می شه تا موزيک بشنوی و تلويزيون هواپيما را ببينی هم به نفع آرامش و سرگرمی تو هست، هم صدای بچه ای که روی صندلی جلويی غر می زنه را کمتر می شنوی و می گی به به چه شرکت هوايی خوبی و هواپيمای آرومی بود! ... نفع متقابل ...
اين گفتمان نفع متقابل يا "پاکت تهوع"، شايد استعداد خوبی برای پيش بردن يک سری از مشکلات پيش رو داشته باشه. گفتمان دولت-ملت که از زمانهای قديم به صورت "تکليف رعيت" و بعد به صورت "حق ملت" مطرح شده بود، در هر دو جنبه تکليفی و حقی با مشکل روبرو شده. گفتگويی مبتنی بر نفع متقابل حکومت و ملت، شايد خيلی بهتر از تاکيد بر حق ملت بتونه تاثير گذار باشه. (نمونه های چنين گفتمانی می تونه اينجوری باشه: مطبوعات آزاد به نفع دولت است چون در غير اين صورت در نبود همگی جريانها در صحنه، مشاجره گنجی-عبدی به مشاجره هاشمی-رضايی و شريعتمداری- رجبی تبديل خواهد شد .... هر چه بازتر بودن صحنه کار برای هنرمندان مختلف به نفع حکومت است چون جنجالهای از نوع بازيگر سريال نرگس هميشه وجود خواهد داشت و ما نمی خواهيم چنين هنرمندی به چنين ليستی اضافه شود...)
گفتگوهای تکليفی و حقی (از نوع بشری و غير بشری) جوابگوی وضع موجود نيستند. مردم هم با اقبال به 50 هزار تومانی و نوع کانديدای خاص به جای "می سازمت وطن" نشان داده اند به ماجرا فايده جويانه نگاه می کنند. به نظر می رسه گفتمان "پاکت تهوع" و فايده متقابل، هم در صحبت با مردم و هم با حکومت، تنها راه عملی پيش روی فعالان اجتماعی ما باشه ...
(... يک بار نشد من در اين هواپيماها خيالم راحت باشه و به چيزی فکر نکنم! ...)