- 30
 - دوبی
 - شريف ، مهندسی کامپيوتر
 -مدیا سیتی دوبی
  


 
 
Hosted and Developed by



Stats provided by
        
 

  • واقعا "زيباترين" کلمه زبان انگليسی چيه؟ در نظر سنجی موسسه British Council از 40,000 نفر ، کلمه Mother به عنوان زيباترين کلمه انتخاب شده ... ، Passion ، Smile ، Love ، Eternity انتخابهای بعدی بوده اند ... فهرست کامل 70 کلمه انتخاب شده را در اينجا ببينيد ....


  • " فعلا فقط کار و کار و کار ... از 9 صبح تا 10 شب ... یه یک ساعتی صبح وقت دارم برای کار و بارا ... یه یک ساعت و نیم اینا هم شب ... غذا هم هنوز فقط غذای بيرون ...
    هر چند نزديکيش به ايران خيلی خيال آدم را راحت می کنه ، ولی هنوز با نگاه کردن به تهران از اين دور دلتنگی به سراغت مياد ..."


  • 10
    آذر
    1383



     

  • نمی دونم با جوابی که National Geographic آماده کرده بايد ماجرای رابطه اين موسسه و Persian Gulf و arabian gulf را تموم شده فرض کرد يا نه ... اما در کنار تلاش و بمبارانهای مختلف برای تقويت اسم Persian Gulf ، کاری که بايد انجام بشه فهماندن اين مطلب به اين تيپ موسسات است که اين تغيير نام باعث می شه نام تجاری و اعتبار "خودشون" دچار مشکل بشه ... يعنی می خوام بگم شايد يک جورايی بمباران گوگلی نام National Geographic در کوتاه مدت اثرش بيشتر از بمباران arabian gulf باشه ... ( وقتی اونها ببينند نام موسسه شون در گوگل يا جاهای ديگه داره در کنار مثلا False Information قرار می گيره شايد کاری بيشتر از يک تصحيح کوتاه انجام بدن ... )

    راستی يک کار ديگه هم که میشه انجام داد استفاده از فضای تبليغ گوگله ... (چه برای تصحيح arabian gulf و چه برای اعتراض به National Geo) ... البته گوگل به شدت روی متن آگهی ها حساسه (و البته هزينه اين ماجرا از بمب بازی بيشتره) ... اما می تونه تاثير خيلی خوبی داشته باشه ... (کسی که روی arabian gulf کليک می کنه اون کنار و بالای بالا لينک به مثلا همين صفحه Wikipedia را می بينه ... يا اگه کسی روی National Geographic جستجو کرد به جای اينکه مثل الان لينک به shop حضرات را ببينه ، به مقاله ای ارجاع داده می شه که دقيقا نوشته شده چرا National Geo مترادف با False Information شده ... )


  • (... globalpersian از اين دور انگار بيشتر Persian شده و کمتر Global بازی در مياره ! ... )


  • 4
    آذر
    1383



     

  • ای ... بد نيستم ... خوبم ... اينجا فعلا فقط صبح ميام سرکار و شب دير بر می گردم ... هنوز دنبال خونه اينا نرفتم ... اما شايد يک مورد خيلی عالی از يکی از آشناها جور بشه ... هيچ ورزش و فعاليتی هم فعلا در کار نيست … ( و البته وبلاگ درست حسابی نوشتن هم در کار نيست … )


  • 2
    آذر
    1383



     

  • من يه جاي كاملا ديgه ام .... ( كه كيبردشون همون طور كه مي بينيد g مثل goosfand نداره ! .... )


  • 28
    آبان
    1383



     

  • دو نکته جالب از ويژه نامه اکونوميست در مورد IT:

    طبق تحقيقات مايکروسافت ، اکثريت کاربران Word تنها از 10 درصد قابليتهای اين نرم افزار استفاده می کنند!

    هر تماس تلفنی که با قسمت پشتيبانی شرکتهای IT گرفته می شه برای اون شرکتها 30 دلار هزينه داره! ...


  • ... روتين قراره عوض بشه ... خيلی شديد! ...


  • 26
    آبان
    1383



     

  • ... « ادامه متن » ... « دنباله مطلب » ... « ادامه مطلب » ... « دنباله دارد » ... واقعا تا به حال چند بار در وبلاگهاي مختلف با اين عبارتها روبرو شده ايد و با وجود اينكه علاقه نسبي به خواندن اون مطالب داشتيد از خوندن اونها صرفنظر كرده ايد؟ ... تا وقتي ماجرا به چند وبلاگ كوچك محدود باشه مساله مهمي نيست اما وقتي اين حكايت در وبلاگهاي مهم ‚ پر خواننده و جديدي مثل وبلاگهاي گويا و ابراهيم نبوي هم ديده مي شه ‚ شايد بشه كمي راجع بهش فكر كرد ...

    به نظر من مشكل اصلي در اينجا ديد « روزنامه اي » در برابر ديد « وبلاگي » است و تواناييهاي (شايد زيادي) نرم افزارهاي وبلاگ نويسي هم اين مشكل را تشديد كرده ... با وارد شدن به صفحه اول وبلاگ گويا (يا نبوي ‚ يا ITIran يا بهنود يا بقيه دوستان اينجوري) احساس مي كنيد وارد يك روزنامه شده ايد: انبوهي تيتر و شروع مطلب جالب كه به چندين صفحه داخلي لينك شده اند. شايد استدلال پشت اين قضيه روشن باشه: « هر كس هر مطلبي را كه دوست داره براي خوندن دستچين مي كنه » ... اما يادتون نره اين دستچين شدن قبلا اتفاق افتاده: خواننده از بين هزاران وبلاگ فارسي ‚ ميليونها مطلب خواندني و ميلياردها صفحه اينترنتي ‚ صفحه شما را براي خواندن دستچين كرده و توقع داره خيلي سريع آخرين مطالب خواندني شما را مرور كنه ... كاربران اينترنت در هر صفحه اينترنتي بيش از 40-50 ثانيه صبر نمي كنند و براي اونها زمان زيادي براي دهها كليك و navigate به عقب و جلو وجود نداره ...

    يا اصلا يك لحظه به تفاوت خصلت « افقي » روزنامه نسبت به خصلت « عمودي » مانيتور فكر كنيد: خواندن وبلاگ روي مانيتور شايد بيش از اينكه به خواندن روزنامه و كتاب شبيه باشه ‚ به تماشاي يك تابلوي نقاشي روي ديوار شبيه تره: به صفحه اي وارد مي شي ‚ ازش لذت مي بري و با يك كليك با هدف يا بدون هدف وارد صفحه ديگه اي مي شي و ازش لذت مي بري ... ( به كلمات كليدي دنياي آنلاين نگاه كنيد: ... Navigating ... Surfing ... بحثي از Reading نيست ... ) لذتي را كه خواننده از تماشاي هنر زيباي شما مي بره با عقب جلو كردن و ادامه دار كردن مطالبتون كمرنگ نكنيد ...

    البته مثالهاي خوب هم در اين زمينه زياد هست ( خود وبلاگ حسين درخشان عزيز و « پيشگام » را نگاه كنيد: فونت درشت مناسب براي مانيتور و اينكه به ندرت ادامه مطلبي به صفحه ديگه اي ارجاع مي شه ... يا وبلاگ جناب ابطحي و جا شدن جمع و جور هر مطلب در يك كادر ) ... و البته علاقه خوانندگان نوشته هاي دوستان ذكر شده در بالا اونقدر هست كه به اون نوشته ها در هر قالب و شكلي و در هر رسانه اي علاقمند باشند ...

    ... و البته اين مطلب ادامه دارد ... :-‍) ...


  • 21
    آبان
    1383



     

  • يكي از نكات جالب ابزارها و خرت و پرت هاي مختلف Google ( كه روز به روز هم زيادتر مي شن ) اينه كه انقدر ريزه كاريها و feature هاي مختلف دارند كه تقريبا هيچ دونفري مثل هم از اونها استفاده نمي كنند: يكي با filter هاي gmail خيلي حال مي كنه ‚ يكي ديگه نه ... يكي زندگيش اصلا بدون Google toolbar مفهومي نداره ‚ يكي مثل من اصلا تا به حال اونرو درست حسابي نديده! (به نظرم يك فضاي خيلي خوب از browser را الكي اشغال مي كنه!) ... و تازه در خود هر كدوم از اين ابزارها انقدر option مختلف هست كه كاملا كاربردها را متنوع مي كنه: خيلي ها را مي شناسم كه شايد واقعا از هر دو سه تا جستجويي كه انجام مي دن حتما يكيش فيلتر site:FelanSite.com را داره در حاليكه خيلي ها اصلا نمي دونن چنين چيزي وجود داره ... ( ... و راستي نمي دونيد در Phrase Search اگه به جاي "" در دو طرف ماجرا ‚ از - در بين اونها استفاده كنيد زندگي چه قدر شيرين و سريع مي شه ... Salman-Jariri به جاي "Salman Jariri")

    همه اينها را گفتم تا حالي را كه با اين Google Deskbar مي برم براتون تعريف كنم: اين Deskbar در ظاهر (و به صورت default) فقط يك جعبه Search‌ مي اندازه اون پايين و بعد هم جوابهاش را در يك Mini-Viewer احمقانه و كوچك باز مي كنه. اما اگه اين دو سه تا كار را انجام بديد زندگي به طرز شگفت انگيزي زيبا مي شه:
    1) Option اون Mini-viewer احمقانه را حذف كنيد و بگذاريد جوابها را در يك پنجره آدميزادي باز كنه
    2) Shortcut هاش را ياد بگيريد: مثلا CTRL + ALT + G كنترل را منتقل مي كنه به Deskbar و ديگه لازم نيست كليك بكنيد تا به اونجا برسيد
    3) در تكميل دو مورد بالا Customized Search سايتها و سرويسهاي دلخواهتون را بهش اضافه كنيد و واقعا ازش لذت ببريد: مثلا من براش Desktop Search ‚ IMDB.com ‚ Gmail ‚ Webster را تعريف كردم (طبق tip هاي ملت در Forum مربوطه) و واقعا همه چي سريع و عالي شده ...

    Google Deskbar را حتما نصب كنيد ... هر اطلاعاتي كه بخواهيد فقط با دو سه تا CTRL و ALT و G و D قابل دسترسه ...

  • پياده رويهاي توچال ( شب و نم نم بارون ): ... اينكه يك سال و خورده اي باشه براي كسي گلي نخريده باشي ناراحت كننده است ... اما اينكه بعد از يك سال و خورده اي به اين فكر بيفتي كه يك سال و خورده ايه كه براي كسي گلي نخريدي اميدوار كننده است ...


  • 21
    آبان
    1383



     

  • « سلمان ... شنيدم شريف يه MBA جديد گذاشته » ... و توصيه من به دوست خوبم:‌ فراموشش كن ... تحصيلات ديگه تو اين دوره زمونه فايده اي نداره ... و نه تنها تحصيلات فايده اي نداره ‚ بلكه تخصص هم ديگه به درد نمي خوره ...

    نه ... اينها براي شروع جنجالي يك نوشته بلند نيست ‚ غر زدن بعد از كمي تحصيل و تخصص هم نيست ‚ بلكه يك واقعيت مهم ( و حتي كمي تلخه ) كه چه براي كسي كار كنيد و چه كار خودتون را داشته باشيد وجود داره و بايد براش راه حل داشته باشيد (و البته اين بحث پرفسورها و آدمهاي خاص را در بر نمي گيره) ... نكته جالب اينه كه روند جهاني و داخلي اين ماجرا تقريبا مثل هم جلو رفته: با افزايش تعداد تحصيلكرده ها ( مثلا ليسانسه هاي ايروني در ايران و تحصيلكرده هاي هندي در دنيا ) ارزش Education به اون معناي قديمش كمتر و كمتر شده ... پاسخ به اين روند اشباع هم در دنيا و ايران پاسخ يكساني بوده: حركت به سمت كسب مدركها و تخصصهاي بيشتر ( مثلا در كامپيوتر مدارك MCSE و Cisco در مديريت مدارك Project Management و حتي در مثال دوست من مدارك Ticketing و توريسم بين المللي ) ... درسته ... اين روند نشون نمي ده كه ديگه تخصص و تحصيل ارزش نداره: « مينيمم تخصص » و « مينيمم تحصيل » هنوز لازمه اصلي موفقيت در هر جاي دنيا محسوب مي شه ‚ اما بازي و رقابت اصلي جاي ديگه ايه ...

    ببينيد ... يك سير اين جوري را در نظر بگيريد:
    Basic Skills -> Education -> Function -> Industry -> Region

    قسمتهاي اول اين ماجرا تقريبا واضحه: هر شخص اول يك سري Basic Skills مثل زبان ‚ كامپيوتر ‚ روابط عمومي و ... را در مدرسه ياد مي گيره ( مي شه حسن آقاي ديپلم ) ‚ در دانشگاه Education پيدا مي كنه ( مي شه حسن آقاي مهندس مكانيك ) ‚ با مدركي چيزي گرفتن يك Function پيدا مي كنه ( مي شه حسن آقاي مهندس مكانيك با تخصص طراحي ) ... و متاسفانه به دليل اينكه دنيا پر از حسن آقاهاي مهندس مكانيك با تخصص طراحي ( مهندسان كامپيوتر با مدرك Cisco ‚ متخصصان مديريت با مدرك PM‌ و غيره )‌ شده ‚ كار چنداني نمي تونه انجام بده ... اينجاست به نظر من اون دو تا فاكتور بعدي Industry و Region مهم مي شه: مهندس مكانيك زياده ‚ اما كسي كه فقط تا حالا چرخ دنده پژو ديزاين كرده باشه نايابه ... متخصص مديريت زياده اما كسي كه تجربه مديريت چيني ها را داشته باشه كميابه ... درس خوانده امور مالي زياده اما كسي كه بالا و پايين بازار سهام ايران را بشناسه كميابه ...

    پس نقشه راه كم و بيش روشنه: Basic Skill ها را حتما داشته باش ‚ مينيمم Education و مينيمم Function را پيدا كن و به Industry و Region اي كه انتخاب مي كني وفادار بمون ... نتيجه اش چيز خوبي خواهد شد ( مهاجرت به Region ديگه ممكنه كمكت كنه اما دور زدن اون عوامل ديگه محسوب نمي شه ) ...

    ... و راستي شريف را هم هميشه در نظر داشته باش ... جاي خوبيه :-) ...


  • 18
    آبان
    1383



     

  • هوستينگ جديد و قديم قاطی پاتی شده بود ... شرمنده ... ( حواس که به ویلاگ نباشه همين می شه ديگه ) ...


  • 16
    آبان
    1383



     

  • روتين +‌ ماه رمضون = ؟


  • 11
    آبان
    1383



    © 2001 - 2010