- 30
 - دوبی
 - شريف ، مهندسی کامپيوتر
 -مدیا سیتی دوبی
  


 
 
Hosted and Developed by



Stats provided by
        
 

چند روز مي رم و بر مي گردم ...


9
مهر
1383



 

  • بدترين حادثه اي كه مي تونست براي پيشرفت ايران اتفاق بيفته اين بود كه اصلاح طلبان بعد از صدها هفته و هزاران روز اختيار داشتن بخش مهمي از قدرت ‚ تازه در آخرين ماهها به اين نتيجه برسند كه مي شه كمي محكم تر روي مواضع ايستادگي كرد ... و بهترين اتفاقي كه الان مي تونه براي پيشرفت ايران بيفته اينه كه همين امروز ( و نه فردا ) قدرت اجرايي به طور كامل به راستها داده بشه ...

  • بر و بچه هاي MT مي شه راهنمايي كنن كه چرا weblogs.com ديگه ping هاي وبلاگ من را تحويل نمي گيره و من رو Update نشون نمي ده؟!


  • 7
    مهر
    1383



     

  • فكر مي كردم فقط من و چند تا از دوستهام اين طوري هستيم ولي مثل اينكه اين طور نيست: دو سوم كاربران Messenger ها معمولا تنها با 1 تا 5 نفر به طور مرتب در تماس هستند. (منبع)

  • مساله رياضي:
    اگر در سرتاسر يك پايتخت يك كشور غربي (مثلا سوئد) در مجموع بين 50-100 روسپي وجود داشته باشد (منبع) ‚ تعداد روسپي هاي فقط يك محله پايتخت يك كشور شرقي (مثلا غرب تهران) چقدر خواهد بود؟
    1) صفر 2) همون 50-100 3) 500-1000 4) فعلا مشكل اصلي جشن ارشاده نه اين چيزها

  • از توصيه هاي يك آدم روتين:
    « روتين بودن را از طبيعت ياد بگير: ... مثل گذشت روزها و شبها روتين باش اما مثل تغيير فصلها روتين هايت را تغيير بده »

  • پياده رويهاي توچال (شب) :
    « ... سوال يك آدم پرت از مد: ... اين دختركان كه وقتي رد مي شن تا 15 دقيقه كل فضا خوشبو مي مونه در هفته چند ليتر ( و تومان ) عطر مي زنند؟ .... »


  • 6
    مهر
    1383



     

  • باورتون مي شه Intel امريكا به جاي استخدام مدير از سرزمين خودش كه مهد مديريت دنياست ‚ مدير Samsung را استخدام كنه؟ ... ( درسته كه تصميمش مي تونه به خاطر نفوذ در ماركت اون سرزمينها باشه اما وقتي مي گم كشورهاي در حال توسعه را در تصميم گيريهاي شخصي زندگي تون جدي بگيريد يعني همين ... داشتن سابقه در يك سري market و industry خاص مي تونه از چندين MBA مهمتر باشه ... )

  • پياده رويهاي توچال ( شب ): زمستانها نمي دوني اون كه ديدي سگ بود يا گرگ ... تابستانها نمي دوني گنجشك بود يا خفاش ! ... ( به نظرتون اين جاها خفاش وجود داره؟)


  • 2
    مهر
    1383



     

  • .....


  • 30
    شهریور
    1383



     

    شايد در اين موقعيت پر از گير و گور ‚ فكر كردن و نوشتن تحليل سياسي كار هوشمندانه اي نباشه. اما نتيجه گيري اي كه مي خوام انجام بدم دقيقا مال همين زمانه: « اوضاع كنوني ايران نه تنها بد نيست بلكه رو به بهبود هم هست » ...

    بله ... شايد وقت مزخرف تر از اين براي چنين پيش بيني و تحليلي وجود نداشته باشه: چندين سايت بسته شده و نويسندگان اونها بازداشت شده اند ‚ اهالي سينماي كشور دستگير و احضار شده اند ‚ غرب و ايران به بالاترين سطح درگيري خودشون در مورد برنامه هاي اتمي رسيده اند ‚ فرودگاه جديد مملكت رسما تعطيله ‚ قراردهاي رسمي مملكت با شركتهاي بين المللي زير سوال رفته ‚ گير و گور هاي شوراي شهر و مجلس با دولت ادامه دار شده ‚ برنامه پنج ساله بعدي مملكت پا در هوا باقي مونده ‚ مشكلات كلي اقتصادي ‚ اجتماعي ‚ فرهنگي هم مثل هميشه وجود دارند ...

    اما بياييد اين همه مشكل را به سه دسته اصلي تقسيم كنيم: « قديميها » ‚ « هميشگيها » و « جديدها » ... ماجراهاي اتمي و دستگيريهاي اينترنتي با وجود اينكه جزو جديدترين تحولات اين روزها هستند اما اتفاقا جزو « قديميها » دسته بندي مي شن: ايران و غرب سالهاست بر سر مسائلي مثل صلح خاورميانه ‚ سلمان رشدي ‚ سلاحهاي كشتار جمعي و غيره مشغول مذاكره و بحث و دعوا و هويج و چماق و غيره بوده اند. نويسندگان هم در ايران از سالهاي دور كه كتاب و سينما ماجراي روز بود تا زمان مجلات و روزنامه ها همواره دچار مشكل بوده اند. ماجراهاي اتمي و اينترنتي اخير هرچند با شدت بيشتري نسبت به موارد قبلي پيش اومده اما مي شه حدس زد يا اميدوار بود كه حداقل مشابه موارد قبلي ( و نه بدتر ) حل و فصل بشه: در مورد ايران و غرب در طول تمامي اين سالها تمامي موارد با ديپلماسي و چانه زني و كوتاه اومدن طرفين قابل حل نشون داده. ( يادتون نره كه اعلام شد سلمان رشدي به طور رسمي كشته نخواهد شد ) ... در مورد نويسندگان هم هر چند انگار بر و بچه هاي اينترنت به مانند ماجراي تبديل جامعه-توس-عصرآزادگان قصد دفاع دارند ‚ اما مي شه حدس زد و اميدوار بود كه حداقل مشابه مورد روزنامه ها با بستن تعدادي ‚ سكوت عده اي ‚ و بي خيال شدن عده ديگه اي ماجرا تموم بشه ( يادتون نره بعد از همه اون ماجراها ‚ روزنامه اي مثل شرق هنوز داره منتشر مي شه )

    اما « جديدها‌ » مثل دستگيري سينماگرها ‚ طرحهاي حجاب ‚ گيرهاي دولت و مجلس و شوراي شهر و اينها مشكلاتي هستند كه به روي كار آمدن راستها ربط داده شده اند و لذا با اين تحليل روبرو شده اند كه « ديديد يكدست شدن حكومت و روي كار اومدن راستها هم كار را درست نكرد ». در اين زمينه اتفاقا مشكل از اين جاست كه نه تنها حكومت يكدست نشده ‚ بلكه در اوج دوپارگي به سر مي بره: فرودگاه و برنامه چهارم و حتي جشن سينما براي اين دچار مشكل مي شه كه به « دولت » مربوط مي شه. در مورد اين تيپ مشكلات هر چه ماجرا يك دست تر بشه اوضاع هم به سمت بهتر شدن خواهد رفت ( يادتون نره پادگانها و زندانهاي پاسداران و اوين تنها زماني از سر راه بزرگراههاي مردم كنار رفتند كه شوراي شهري از جنس خودشان به سركار آمد ) ... در مورد مشكلات دسته « هميشگيها » مثل مشكلات اقتصادي-اجتماعي هم هر دو گروه راست و چپ مشغول سر و كله زدن با اون مشكلات هستند ‚ هر دو گروه دچار مشكل scale و جمعيت زياد ايران هستند ولي اتفاقا راستها به مراتب بهتر عمل كرده اند. مثال « انتظامي » از جناح راست و « مخابرات » از جناح چپ شايد بهترين مثال سالهاي اخير باشه. ( يادتون نره عليرغم يكدست بودن انتظامي ها ‚ ماهواره اي در سطح گسترده جمع نشد و بگير بگير و بسته شدن جامعه اتفاق نيفتاد. از اونطرف عليرغم يكدست و مهيا بودن شرايط ‚ Communications به عنوان نياز اساسي يك كشور در هزاره سوم تقريبا وجود نداره ) ...

    بله ... زمان داره از دست مي ره ... ( خيلي چيزها هم از دست رفته ) ... اما مي شه اميدوار بود مشكلات دسته « قديميها » به بهترين و آرومترين وجه حل بشه ‚ « هميشگيها » دچار مشكل سياست زدگي نشه و « جديدها » هم تا يكدست شدن ماجرا در سال آينده دچار تحول وحشتناك و غير منتظره اي نشه ...

    ... « اوضاع نه تنها بد نيست بلكه رو به بهبود هم هست » ... يا بهتر بگم: بياييد بخواهيم ‚ آرزو كنيم ‚ سعي كنيم ‚ تلاش كنيم ‚ ( حتي گاهي وانمود كنيم ) كه اوضاع رو به بهبود هم هست ... چاره ديگه اي نداريم ...


    26
    شهریور
    1383



     

  • با تحولات اخير در ماجراي تمبرهاي تصويري شركت Stamps.com ‚ تقريبا تمام نمونه هاي تيپيكال تحول يك Product و بيزنس در امريكا تكميل شده: ايده قشنگ ‚ پياده سازي بي نظير ‚ پيش بيني هاي حقوقي و مالي كافي ‚ استقبال مشتري ‚ تكاپوي رقبا ... و در نهايت يك رسوايي تمام عيار! ....

    ماجرا از اين قراره كه ايده داشتن تمبر ايالات متحده با عكس اختصاصي اونقدر عجيب و هيجان انگيز بود كه افراد جنجالي مثل صاحبان سايت TheSmokingGun.com را كه سابقه طولاني در شلوغ بازي و رسوا كردن افراد و شركتهاي مختلف دارند ‚ وارد ماجرا كرد و حالا يك رسوايي واقعي به وجود اومده: چندين سري تمبر كاملا رسمي ايالات متحده كه به جاي پرچم ملي و عكس بنيانگذاران امريكا ‚ عكسهايي از معروفترين جاسوس تاريخ امريكا ‚ معروفترين جنايتكار تاريخ امريكا و معروفترين ديكتاتور اخير جهان را بر روي خودش داره!‌ ... Stamps.com‌ بيچاره كه از قبل گفته بود عكسهاي « نامناسب » را قبول نمي كنه ‚ مجبور شده بازهم سرويسش را محدودتر كنه و تنها چند Category خاص مثل عكسهاي خانوادگي ‚ منظره ‚ ماشين و اينها را قبول كنه. با اين وجود امكان اين هست كه دولت امريكا سرويس اون را به طور كلي متوقف كنه ... ( شايد حالا بشه جواب اون سوال را داد كه چرا چنين خلاقيتهايي در هيچ كشور ديگه دنيا اجازه رشد پيدا نمي كنه: هزينه هاي بالاي رسوايي و عدم موفقيت ... )

  • مي دونستيد وقتي يك انگليسي مي گه I hear what you say ‚ نبايد برداشت كنيد كه «پس داره حرف من را مي فهمه» بلكه منظورش اينه كه كاملا با حرف شما مخالفه و اصلا نمي خواد در موردش صحبت كنه! ... به همين ترتيب در عبارت with the greatest respect ‚ منظورش اين نيست كه داره به نظر شما احترام مي گذاره ‚ بلكه منظورش اينه كه نظر شما كاملا اشتباهه! ... چند تا نمونه ديگه: اگه داره مي گه by the way يا incidentally ‚ منظورش اين نيست كه موضوع مهم نيست بلكه برعكس كاملا مشتاق به ادامه صحبته .... با گفتن I'll bear it in mind دقيقا داره مي گه كه هيچ كاري در مورد اون انجام نمي ده! ... Correct me if I am wrong يعني اينكه اتفاقا كاملا دارم درست صحبت مي كنم و تو اصلا صحبت نكن! ... (منبع: Economist)


  • 25
    شهریور
    1383



     

  • يك CD نسبتا قديميم رو پيدا كردم ... آهنگها را ببينيد:

    - روزا با تو زندگي را پر از قشنگي مي بينم‚ شبا به ياد تو همش خواباي رنگي مي بينم ...
    - قد تو مثل سپيدار بلند ‚ دل تو نرم تر از صبح پرند ...
    - تو اي بال و پر من ‚ رفيق سفر من ‚ مي ميرم اگه سايت نباشه رو سر من ...
    - دست تو ياس نوازش ‚ در سحرگاه بهاري ‚ اي همه آرامش از تو در سرانگشتت چه داري ...
    - عزيز بومي ‚ اي هم قبيله ‚ رو اسب غربت ‚ چه خوش نشستتي ...
    - تو اون كوه بلندي ‚ كه سرتاپا غروره ...

    تو رو خدا يك لحظه با اين جديديا مقايسه كنيد:

    - واي از دست اين دختره ! ...
    - آدم فروش ‚ دست تو رو شده برام ! ...
    - اي عشق من ‚ حرفي بزن ‚ بگو تو رو بخدا! ...
    - عمرا اگه لنگه مو پيدا كني ! ...
    - ديگه دوستم نداري ... ديگه دوستم نداري! ...

    درسته ... در هر زماني موزيك چيپ و غير چيپ هر دو وجود داشته ... نه ... نمي خوام بگم ديگه زيادي چيپ و سطحي شده ايم ... بله ... چيپ و غير چيپ بودن موزيك براي هر شخص نسبيه ... ( و از همه مهمتر: وقتي داريم حالشون را مي بريم خوب يعني داريم مي بريم ديگه! ... ) ... فقط اينكه « معمولي شدن موسيقي » يك مثال ديگه است از روند معمولي شدن جامعه ما كه جامعه شناسي مثل مرديها از سالها پيش (see Jan 9, 2002) تا همين آخرين مقاله خودش اون را به زيبايي توضيح مي ده ...


  • 23
    شهریور
    1383



     

  • هواي بي نظير شب تابستاني كاخ نياوران به همراه موسيقي كامكارها يك شاهكار بود ...

  • سوال اساسي يك آدم پرت از مد بعد از ديدن چهار هزار تا آدم آلامد: اينها « براي اينكه » اونها را بتونند بپوشند لاغر شده اند يا « چون » اونها را پوشيده اند لاغر به نظر مي آن؟ ...

  • وقتي در يك كنسرت به دنبال باز كردن سر صحبت با دو تا صندلي اونور تر از خودت هستي اين جمله خودت را فراموش نكن:

    Be careful about what you choose .. You might actually get it ! ...


  • 22
    شهریور
    1383



     

  • آقا اين سيستم MT توجيه هست كه بايد آرشيو هم بگيره؟! ... اين صفحه زيادي بزرگ نشده؟ ‌...


  • 21
    شهریور
    1383



     

    بر و بچ دوربين ديجيتال ... از اين به لازم نيست منتظر چاپ شدن تمبر فلان روز و فلان گياه و فلان پرنده باشيد ... عكسهاي خانوادگي ‚ شخصي ‚ يا منظره دم خونه تون را در سايت PhotoStamps.com آپلود كنيد و منتظر باشيد تا يك سري تمبر چاپ شده اون عكس را يكي دو هفته بعد دريافت و استفاده كنيد ... البته اگه در امريكا هستيد ...

    اين جمله « اگه در امريكا هستيد » كه در سايتها نوشته مي شه بدجوري اذيتمون مي كنه. اما واقعا چرا اين ايده ها و سرويسهاي ساده و جالب در هيچ كشور ديگه اي ( حتي بقيه كشورهاي پيشرفته ) شكل نمي گيره؟ ... مرور مشخصات اين تمبر فروش آنلاين ما قسمتي از پاسخ را تشكيل مي ده: Stamps.com يك شركت سهامي عام به ارزش 300 ميليون دلاره كه در سال 1998 ثبت شده و حدود 300 هزار مشتري و هزاران سرمايه گزار داره. در جايي كه كلي Venture Capital‌ و سرمايه گزار روزانه از هزاران ايده كوچك و بزرگ حمايت مي كنند ‚ خلاقيت رشد مي كنه ... اما سرمايه فقط يك بخش از ماجراست. اگر قرار بود از فردا دهها شركت كوچك و بزرگ ايده تمبر فروش ما را تقليد كنند فلسفه كل ماجرا زير سوال مي رفت. اما شك نكنيد تمبر فروش ما مشابه 45 Patent اي كه تا به حال ثبت كرده ‚ مالكيت معنوي اين ايده قشنگش را هم ثبت كرده و سرويس خلاقانه خودش را كه در عرض سه هفته 800,000 تمبر فروش داشته ‚‌ با قدرت و بدون ترس ادامه مي ده ...

    چه كسي بايد بازار سرمايه را امن كنه؟ ... Justice Department ... چه كسي بايد از حقوق معنوي شركتها و افراد دفاع كنه؟ ... Justice Department ... چه كسي صاحبان سايتها را دستگير مي كنه؟ ... Justice Department ... به کدومش اعتراض كنيم؟ ... ... ...


    20
    شهریور
    1383



     

    تولد و شروع چهارمين سال اين وبلاگ با ديزاين و سيستم جديد ... بالاخره .... !

    متاسفانه برای حداقل سه چهار سال ديگه بايد اون رنگ قرمز و سياه را اون بالا تحمل کنيد ... با وجود اون همه ديزاين قشنگ که ميثم عزيز زحمتش را کشيد اما نتونستم از اون ديزاين قديم به طور کامل جدا بشم ... (فقط چند تا از اون همه Template قشنگی که در اين مدت درست کرد را در اينجا ببينيد ... از اسمهاش می تونيد حدس بزنيد چه بلايی تو اين مدت سر ميثم بيچاره آوردم! ) ... ميثم عزيز ... شرمنده ...

    سيستم MT و Hosting را هم مديون بچه های خوب گردون هستم ... اونها هنوز طعم بد قلقی های من را خيلی نچشيده اند ... اما هنوز هم دير نشده ... ( پيام جان ... بالاخره اون < br > را اونجا گذاشتم ، Banner طفلی تون را هم گذاشتم اون ته ته تا سر فرصت يک فکری برای اين ستون سمت چپ بکنم ... از شما هم شرمنده ... )

    از شما خواننده های خوب هم که در اين مدت اون Template وحشتناک را تحمل کرديد ممنونم ... و شرمنده ....


    16
    شهریور
    1383



    © 2001 - 2010