شايد در اين موقعيت پر از گير و گور ‚ فكر كردن و نوشتن تحليل سياسي كار هوشمندانه اي نباشه. اما نتيجه گيري اي كه مي خوام انجام بدم دقيقا مال همين زمانه: « اوضاع كنوني ايران نه تنها بد نيست بلكه رو به بهبود هم هست » ...
بله ... شايد وقت مزخرف تر از اين براي چنين پيش بيني و تحليلي وجود نداشته باشه: چندين سايت بسته شده و نويسندگان اونها بازداشت شده اند ‚ اهالي سينماي كشور دستگير و احضار شده اند ‚ غرب و ايران به بالاترين سطح درگيري خودشون در مورد برنامه هاي اتمي رسيده اند ‚ فرودگاه جديد مملكت رسما تعطيله ‚ قراردهاي رسمي مملكت با شركتهاي بين المللي زير سوال رفته ‚ گير و گور هاي شوراي شهر و مجلس با دولت ادامه دار شده ‚ برنامه پنج ساله بعدي مملكت پا در هوا باقي مونده ‚ مشكلات كلي اقتصادي ‚ اجتماعي ‚ فرهنگي هم مثل هميشه وجود دارند ...
اما بياييد اين همه مشكل را به سه دسته اصلي تقسيم كنيم: « قديميها » ‚ « هميشگيها » و « جديدها » ... ماجراهاي اتمي و دستگيريهاي اينترنتي با وجود اينكه جزو جديدترين تحولات اين روزها هستند اما اتفاقا جزو « قديميها » دسته بندي مي شن: ايران و غرب سالهاست بر سر مسائلي مثل صلح خاورميانه ‚ سلمان رشدي ‚ سلاحهاي كشتار جمعي و غيره مشغول مذاكره و بحث و دعوا و هويج و چماق و غيره بوده اند. نويسندگان هم در ايران از سالهاي دور كه كتاب و سينما ماجراي روز بود تا زمان مجلات و روزنامه ها همواره دچار مشكل بوده اند. ماجراهاي اتمي و اينترنتي اخير هرچند با شدت بيشتري نسبت به موارد قبلي پيش اومده اما مي شه حدس زد يا اميدوار بود كه حداقل مشابه موارد قبلي ( و نه بدتر ) حل و فصل بشه: در مورد ايران و غرب در طول تمامي اين سالها تمامي موارد با ديپلماسي و چانه زني و كوتاه اومدن طرفين قابل حل نشون داده. ( يادتون نره كه اعلام شد سلمان رشدي به طور رسمي كشته نخواهد شد ) ... در مورد نويسندگان هم هر چند انگار بر و بچه هاي اينترنت به مانند ماجراي تبديل جامعه-توس-عصرآزادگان قصد دفاع دارند ‚ اما مي شه حدس زد و اميدوار بود كه حداقل مشابه مورد روزنامه ها با بستن تعدادي ‚ سكوت عده اي ‚ و بي خيال شدن عده ديگه اي ماجرا تموم بشه ( يادتون نره بعد از همه اون ماجراها ‚ روزنامه اي مثل شرق هنوز داره منتشر مي شه )
اما « جديدها » مثل دستگيري سينماگرها ‚ طرحهاي حجاب ‚ گيرهاي دولت و مجلس و شوراي شهر و اينها مشكلاتي هستند كه به روي كار آمدن راستها ربط داده شده اند و لذا با اين تحليل روبرو شده اند كه « ديديد يكدست شدن حكومت و روي كار اومدن راستها هم كار را درست نكرد ». در اين زمينه اتفاقا مشكل از اين جاست كه نه تنها حكومت يكدست نشده ‚ بلكه در اوج دوپارگي به سر مي بره: فرودگاه و برنامه چهارم و حتي جشن سينما براي اين دچار مشكل مي شه كه به « دولت » مربوط مي شه. در مورد اين تيپ مشكلات هر چه ماجرا يك دست تر بشه اوضاع هم به سمت بهتر شدن خواهد رفت ( يادتون نره پادگانها و زندانهاي پاسداران و اوين تنها زماني از سر راه بزرگراههاي مردم كنار رفتند كه شوراي شهري از جنس خودشان به سركار آمد ) ... در مورد مشكلات دسته « هميشگيها » مثل مشكلات اقتصادي-اجتماعي هم هر دو گروه راست و چپ مشغول سر و كله زدن با اون مشكلات هستند ‚ هر دو گروه دچار مشكل scale و جمعيت زياد ايران هستند ولي اتفاقا راستها به مراتب بهتر عمل كرده اند. مثال « انتظامي » از جناح راست و « مخابرات » از جناح چپ شايد بهترين مثال سالهاي اخير باشه. ( يادتون نره عليرغم يكدست بودن انتظامي ها ‚ ماهواره اي در سطح گسترده جمع نشد و بگير بگير و بسته شدن جامعه اتفاق نيفتاد. از اونطرف عليرغم يكدست و مهيا بودن شرايط ‚ Communications به عنوان نياز اساسي يك كشور در هزاره سوم تقريبا وجود نداره ) ...
بله ... زمان داره از دست مي ره ... ( خيلي چيزها هم از دست رفته ) ... اما مي شه اميدوار بود مشكلات دسته « قديميها » به بهترين و آرومترين وجه حل بشه ‚ « هميشگيها » دچار مشكل سياست زدگي نشه و « جديدها » هم تا يكدست شدن ماجرا در سال آينده دچار تحول وحشتناك و غير منتظره اي نشه ...
... « اوضاع نه تنها بد نيست بلكه رو به بهبود هم هست » ... يا بهتر بگم: بياييد بخواهيم ‚ آرزو كنيم ‚ سعي كنيم ‚ تلاش كنيم ‚ ( حتي گاهي وانمود كنيم ) كه اوضاع رو به بهبود هم هست ... چاره ديگه اي نداريم ...