|
|
|
[Dec 31, 2001] [Dey
10, 1380] |
|
|
|
|
|
|
|
|
داشتم شماره ويژه new york times از
ايده هاي قابل توجه در سال 2001 رو مي خوندم كه به
مطلب هنري جالبي برخوردم. اينكه تا به حال هنر مدرن با " زيبائي " و نشان
دادن آن مشكل داشته ولي اخيرا بازگشتي مجدد به نشان دادن زيبائيها در هنر ديده
مي شه. اين موضوع هنر مدرن و انتخاب جيولياني شهردار نيويورك به عنوان مرد سال
تايم ‚ من را به ياد ماجرايي درباره برخورد جيولياني با موزه بروكلين انداخت
كه اون موقع ها خيلي سر و صدا به پا كرد :
يكي از دروغهايي كه ما همواره در مورد غرب شنيده ايم اينه كه " در غرب ارزشها
رعايت نمي شه و مذهب به هيچ گرفته مي شه " و اينها ... در موزه بروكلين نيويورك
قرار بود نمايشگاهي بر پا بشه از يك سري اثر هنري مدرن. در بين اينها يك
اثر هنري بوده به اسم " مريم مقدس و پاك ". اين اثر هنري كه مخلوطي از كاردستي
و نقاشي بوده ( و مي تونيد
عكسش رو اينجا ببينيد ) از نظر آقاي شهردار يك توهين مذهبي تلقي مي شه
و دستور لغو بودجه ميليوني اين موزه مهم را صادر مي كنه. ماجرا مربوط به دو
سال پيشه و الان يادم نيست قضيه چه جوري خاتمه پيدا كرد ‚ ولي در بين
بحثهاي همون موقع ‚ از اين آقاي جيولياني حتي با لفظ public-morals ayatollah
هم ياد مي شد !
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
[Dec 30, 2001] [Dey
9, 1380] |
|
|
|
|
|
|
|
|
يك دوست بسيار خوب و صميمي دارم كه
از اولين روزهاي شروع وبلاگ تا به حال مشوق ام بوده و از همون اوايل
وبلاگ نويسي رو شروع كرده بود. به دلايلي ( كه كم و بيش خودش هم در جريانه )
تا به حال لينك وبلاگش رو نشده بود كه اينجا بنويسم. امروز خودم مطلبي نمي نويسم
و به جاش ازتون مي خوام كه سري به وبلاگ اين ماهي سياه كوچولو
بزنيد و از نوشته هاي صميمانه و بي شيله پيله اش لذت ببريد.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
[Dec 29, 2001] [Dey
8, 1380] |
|
|
|
|
|
|
|
|
بحث رابطه عشق زميني و دين است. لطفا
اگر با بحث در مورد دين ( اخلاق ‚ معنويت ‚ عرفان يا هر اسمي كه
روش مي گذاريد ) مشكل داريد ‚ يا اگه با بحث در مورد عشق زميني ( عشق متعارف
‚ عادي ‚ معمولي ‚ همون كه همگي مي دونيم چيه ) مشكل داريد
‚ گزينه EXIT و در غير اينصورت ENTER را انتخاب كنيد !
در اين برداشت از دين كه من درباره اش
صحبت مي كنم ‚ گوهر اصلي همه اديان ‚ مذاهب ‚ فرقه ها و ...
ايمان است. ايمان سه بعد عاطفي ‚ معرفتي و ارادي دارد كه به ترتيب سه
مقوله اصلي دين يعني " تجربه ديني " ‚ " نظام اعتقادات ديني " و " عمل
ديني " را شامل مي شود. " تجربه ديني " ( به معني ظهور يا تجلي خداوند به نحوي
از انحاء بر شخص تجربه گر ) بنيان اصلي دين محسوب مي شود. تجربه ديني حيثيت
عاطفي بسيار مهمي دارد. خداوند موجودي در خور عشق ورزيدن است و آدميان مي توانند
عاشق او شوند.
... اين از تئوري ... اما در مقام عمل ‚ معتقدان به اين برداشت از دين
‚ " عشق " يا " وضعيت وجودي عشق " را بهترين راه براي تجربه هاي لطيف معنوي
مي شمارند. چرا كه وضعيت وجودي عاشق بيش از هر وضعيتي به وضعيت وجودي مؤمن نزديك
تر است. بنابر اين انساني كه تجربه هاي عشق آميز را آزموده باشد در سلوك معنوي
آزموده تر خواهد بود ... ( اصلا بگذاريد بحث رو مثل هميشه با نقل قول مستقيم
‚ اين بار از مقاله دكتر احمد نراقي استاد الهيات ‚ ادامه بدم.
ضمنا تمام مطالب فوق هم برداشتي از كتاب " رساله دين شناخت " ايشان بود )
" ايمان عشق است. اما عشق هنري ورزيدني است. انسان براي آنكه وضعيت
وجودي ايمان را در ساحات رفيع بيازمايد ‚ بايد توانايي احراز اين وضعيت
را در زندگي متعارف خويش به دست آورد. انسان مؤمن نمي شود مگر آنكه ايثار و
از خود گذشتگي را بياموزد. انسان مؤمن نمي شود مگر اينكه از خويشتن مداري در
آيد و بر ديگران گشوده شود. و عشق ‚ عشق من به تو ‚ عشق دو انسان
گوشت و خوندار به يكديگر ‚ بهترين آموزگار گشودگي و ايثار و از خود گذشتگي
است. "
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
[Dec 26, 2001] [Dey
5, 1380] |
|
|
|
|
|
|
|
|
" عشق زميني يا مجازي دري است از آسمان
كه بر روي زمينيان باز شده است. من چرا خواستار بستن آن باشم. عشق اصلا آسماني
است. در اين زمين غريبه است. هر كه دستش بدان برسد ‚ بر بام هاي آسمان
قدم نهاده است ... پيامبر رحمت گفت عشق سه چيز را به دلش انداخته اند : نماز
و زن و عطر. پس خوشبو بودن يك سوم راه پيامبر است. زن دوست بودن يك سوم ديگر.
نمازگزار و نيايشگر بودن يك سوم ديگر.
" بگذاريد روشنتر برايتان بگويم. من دين خود را از عارفان گرفته ام نه از فقيهان.
و عارفان به هيچ رو با عشق بر سر ستيز نبوده اند. عشق الهي به جاي خود بسيار
نيكوست ‚ اما عشق زميني هم نيكوست ‚ نردبان اوست. نردبان آن هم
نباشد به خودي خود زيبا و درمانگر و دليري بخش و سيري بخش است. آدم عاشق گرسنه
نيست و اين كم نعمتي نيست.
" عشق ها همه از يك جنس اند ‚ آسماني باشند يا زميني. همچنان كه زيبايي
ها ‚ همچنان كه حقيقتها و ... راه يافتن به يكي از آنها راه ورود به بقيه
را باز مي كند.
" من هيچ منظره اي زيباتر از عشق ورزي عاشقي با معشوقي نمي توانم تصور كنم.
سقف تصور و تعقل من اينجاست. مي خواهم بگويم زيباتر از اين و بالاتر از اين
محال است ... من همانطور كه در مقابل باران آمدن دستپاچه مي شوم و حس مي كنم
آسمان با تمام عظمتش فرو مي آيد و حادثه اي سنگين در راه است ‚ در مقابل
منظره هاي عاشقانه نيز بي تاب مي شوم و حس مي كنم هستي با تمام برهنگي اش مي
خواهد خودنمايي و دلربايي كند. "
( از مصاحبه دكتر سروش با روزنامه جامعه. 9/4/1377 )
...
البته صحبتهاي دكتر سروش ( و بقيه كساني كه من ازشون نقل قول ميارم ) وحي منزل
نيست. فقط احساس كردم شايد نظرات يك دين شناس متشرع ( شارح خطبه متقين نهج البلاغه
و دو جلد نامه امام علي به امام حسن ‚ شارح دعاي ابوحمزه ثمالي و ...
) در مورد عشق زميني براتون جالب باشه. فردا با جزئيات بيشتري رابطه عشق زميني
را با دين ( اونجوري كه ما از دين مي فهميم ) براتون مي نويسم و يه بار ديگه
جمله ديروزم رو براتون تكرار مي كنم : خيلي فرق مي كنه كه كسي دوستي و عشق زميني
رو يه كار غير ديني ( يا حداكثر خنثي ) بدونه يا اينكه وجود عشق زميني در يك
جامعه و فرد رو " لازمه " ديني و اخلاقي بودن اون جامعه و فرد بدونه.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
[Dec 25, 2001] [Dey
4, 1380] |
|
|
|
|
|
|
|
|
انتخاب مرد سال مجله تايم هميشه اتفاق
جالبي بوده. امسال مرد سال تايم ( در حاليكه بعضي حدس مي زدند بن لادن باشه )
Rudy Giuliani شهردار نيويورك بود. بررسي
شخصيتهايي كه در اين هفتاد سال به عنوان مرد سال تايم انتخاب شده اند نكات
جالبي از سير تاريخ در اين سالها رو نشون مي ده. از شخصيتهاي سياسي مثل خروشچف
‚ چرچيل ‚ استالين ‚ هيتلر ‚ اليزابت ‚ كندي
‚ ريگان تا رئيس سايت Amazon.com و رئيس شركت intel ... تا گاندي و كلي
شخصيت ديگه. امريكايي بودن مجله تايم هم باعث شده خيلي از اين شخصيتها امريكايي
باشند ( عناوين كلي " زنان امريكايي " ‚ " فضانوردان امريكايي " و " دانشمندان
امريكايي " سه سال به عنوان شخصيت سال تايم انتخاب شده اند ) اما موارد جالب
ديگه اي هم به چشم مي خوره : مرد سال 1982 " كامپيوتر " بوده ! " كره زمين "
مرد سال 1988 بوده ! ... و براي افتخار يا هر چي ‚ دو مرد سال تايم هم
ايراني بوده اند : مرد سال 1951 دكتر مصدق و مرد سال 1979 آيت الله خميني ...
بحث درباره عشق كار سختيه. مخصوصا اگه
درباره عشق زميني باشه ( و نه عشق عارفانه و الهي و آسماني و اينجور حرفها )
... با اين كه عشق بين دو شخص ‚ شايد طبيعي ترين اتفاق و رخدادي است كه
در هر زمان و دوره اي ‚ براي انسانهاي هر دين و آئيني ‚ از اول تاريخ
تا آخر تاريخ ‚ پيش اومده و خواهد اومد و قاعدتا نبايد بحث درباره چنين
چيز طبيعي انقدر سخت باشه ... ولي مواردي هستند كه باعث مي شن بحث از عشق زميني
سخت باشه : براي سالها صحبت از عشق زميني يك تابو و چيز ممنوع بوده ( نه تنها
در جامعه و حكومت ‚ كه در بين خانواده ها ) ... مي تونه خيلي سريع به
بحث سكس كشيده بشه ( گفتم " كشيده بشه " نه " آلوده بشه " چون بحث رابطه سكس
و عشق هم براي خودش يك بحث جداست ) ... خيلي سريع پاي بحثهاي روانشناسي و جامعه
شناسي به وسط مي آد ... رابطه عشق زميني و سنتهاي خانوادگي ‚ مذهبي ‚
تاريخي ‚ اسطوره اي مطرح مي شه و ... هزار و يك بحث ديگه ...
ممكنه خيلي ها بگن " بي خيال" و " ما كه داريم عشقمون رو مي كنيم " و " ديگه
تئوريزه كردنش به چه درد مي خوره " و اينها. ولي به هر حال بحث عشق زميني و رابطه
با جنس مخالف چيزيه كه خيلي ها درگيرش هستند ( تو بحثهاي خانوادگي ‚ chat
room ها , انجمنها و حتي وبلاگها ). من فقط از جنبه رابطه عشق زميني و دين ‚
فردا و پس فردا يه كمي مي نويسم و معتقدم خيلي فرق مي كنه كه كسي دوستي و عشق
زميني رو يه كار غير ديني ( يا حداكثر خنثي ) بدونه يا اينكه وجود عشق زميني
در يك جامعه و فرد رو " لازمه " ديني و اخلاقي بودن اون جامعه و فرد بدونه ...
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
[Dec 24, 2001] [Dey
3, 1380] |
|
|
|
|
|
|
|
|
در مورد خونريزي معده و اينها ‚
اندوسكوپي كه چيزي نشون نداد. حالا بايد يكي دو تا آزمايش ديگه هم انجام بدم
تا معلوم بشه قضيه چيه.
پريروز تلويزيون كارتون
Toy Story 2 رو نشون مي داد. ( يكي نيست بگه مگه مجبوري به جاي اين همه
VCD و اينها ‚ از تلويزيون لاريجاني Toy Story ببيني كه صحنه هايي كه
حتي براي " كودكان " دنيا هم مضر نيست ‚ براي مردم " فرهيخته " ايران
سانسور مي كنه ) ... يك نكته جالب اين فيلم ‚ نوع نگاهش نسبت به قهرمانان
و شخصيتهاي اول ‚ يعني Woody و Buzz بود. در مورد Woody : كامل نيست ‚
گاهي اشتباه مي كنه ‚ نسبت به محبوبيتش مغروره و افتخار مي كنه ‚
احساساتش رو راحت بروز مي ده ‚ عاشق مي شه ‚ ... و در مورد Buzz
: فكر مي كنه قواي خارق العاده و آسماني داره ( با تكيه كلام " تا بينهايت و
فراتر از آن " ) ولي بعد كه مي فهمه اشتباه كرده و از آسمان نا اميد مي شه ‚
با تكيه بر نيروي خودش به موفقيت مي رسه ...
به نظر من اين نوع نگاه ‚ كه در تضاد
با ديد " سوپرمن - رابين هود " گونه ايه كه ما نسبت به خودمون داريم ‚
به خوبي انسان شناسي ليبراليسم رو ( كه پايه و اساس جامعه مدني و اين جور چيز
هاست ) توضيح مي ده. دكتر سروش در كتاب رازداني و روشنفكري مي نويسه : " انسان
شناسي ليبراليسم بسيار طبيعت گرا و واقعيت گراست ‚ يعني آدمي را همين
مي بيند كه هست و تاكنون خود را نشان داده است. البته آرمان براي او دارد ‚
اما هيچ گاه اين آرمانها را بسيار فراتر از حد انسان موجود نمي برد و انسان
مطلوب خود را در آسمان نمي نشاند. غرايز و عواطف و شهوات و خرد آدمي را به رسميت
مي شناسد و از او تعطيل يا تحديد آنها را طلب نمي كند ‚ زهد و رياضت و
... در ليبراليسم مفاهيمي نا آشناست و به همين سبب رذيلت و فضيلت معاني ديگري
مي يابند. در تربيت ‚ هدفشان تربيت انسان نرمال است نه انسان ايده آل
و انسان نرمال هم آن است كه با جامعه مي سازد و با ديگران هماهنگ است."
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
[Dec
22, 2001] [Dey
1, 1380] |
|
|
|
|
|
|
|
|
من ؟ خونريزي معده ؟؟ بي هيچ سابقه
؟؟؟ فردا اندوسكوپي ؟؟؟؟ نه ... باورم نميشه ... حتما شوخيه ... بي خيال !
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
[Dec
21, 2001] [Azar
30, 1380] |
|
|
|
|
|
|
|
|
آخر سال ميلادي نزديكه و خيلي سايتها
به معرفي بهترينها ‚ محبوبترينها و ... مي پردازند. سايت google محبوبترين
search هاي سال رو معرفي كرده. محبوبترين مرد جستجو شده نوستر آداموس و اسامه
بن لادن ‚ محبوبترين زن جستجو شده britney spears و pamela anderson ‚
محبوبترين گروههاي موسيقي جستجو شده ‚ beatles و u2 و nsync و ...
كلي ديگه از اين جور محبوبترينها.
دو تا اصطلاح هست " نگاه تماشاگرانه "
و " نگاه بازيگرانه ". ممكنه گاهي به نظر برسه يك آدم در يك لحظه به دو چيز متضاد
همديگه معتقده. در صورتيكه اين ‚ دو نوع مختلف نگاه به يك مساله هست و
مي تونه هيچ منافاتي هم با همديگه نداشته باشه. بگذاريد با دو مثال قضيه رو
روشنتر كنم.
حسين درخشان ابتدا مقاله اي مي نويسه و مي گه قانون تصويبي اينترنت اونقدرها
هم بد نيست و مي تونست بدتر باشه و چه و چه و چه. اين ميشه يك " نگاه تماشاگرانه
" و از بيرون به مساله. اما بعد از يه سري انتقادات ‚ توضيح مي ده كه باور
كنيد خودم هم از اين قانون دل خوشي ندارم و خودم با اينترنت ايران مشكل داشتم
و " نگاه بازيگرانه " خودش به اين مساله رو هم برامون توضيح ميده ... به نظر
من اين يك هنر بسيار بزرگه كه شخصي مي تونه اين دو جنبه رو از هم تفكيك كنه
و باعث مي شه تحليلهاي آدم دقيق و منطقي باشند.
مثال دوم من از نوشته هاي خودمه. اونجايي كه حمله امريكا به افغانستان و 1
ماه و خورده اي بمباران مردم افغانستان رو مفيد دونستم (
28 Nov ) . همون موقع در جواب دوستاني كه در email مي گفتند كه پس لابد
موافقم كه امريكا بياد و صبح تا شب ايران رو بمباران كنه توضيح مي دادم كه "
نگاه تماشاگرانه " من به قضيه افغانستان رو با " نگاه بازيگرانه " من در مورد
ايران قاطي نكنيد ... بله ... من به شخصه شايد تاب تحمل صداي يك بمب رو هم
نداشته باشم ‚ ولي اين نبايد باعث بشه تحليلهاي منطقي و عقلاني در مورد
فوايد حمله به افغانستان رو ( كه يك سري گزاره استنتاجي و غير شخصي هستند )
ناديده بگيرم و درست بودن اونها رو انكار كنم.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|